ز باده چهره ساقی جهان دیگر شد
زقطره های عرق گلستان دیگر شد
نظر ز روی عرقناک او دهم چون آب
که قطره قطره مرا دیده بان دیگر شد
ز سایه ای که به رویش فکند حلقه زلف
برای بوسه گرفتن دهان دیگر شد
تنم ز سنگ ملامت کبود شد هرجا
من فلک زده را آسمان دیگر شد
فغان که قامت خم گشته از نگون بختی
برای تیر حوادث کمان دیگر شد
ز بی بضاعتی خویشتن به این شادم
که راهزن به رهم کاروان دیگر شد
به من عداوت دشمن چه می تواند کرد
که گرگ در رمه من شبان دیگر شد
به گرد من چه خیال است برق وباد رسد
که دست رفته ز کارم عنان دیگر شد
مرا به راه تو هر سختیی که پیش آمد
دلیل دیگر وسنگ نشان دیگر شد
به آشیان ز قفس بازگشت نیست مرا
که خار خار مرا آشیان دیگر شد
چه لازم است برآیم ز خویشتن صائب
مرا که هر کف خاکی جهان دیگر شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حالاتی از عشق و زیبایی میپردازد که به واسطهٔ عشق و جمال معشوق به وجود آمدهاند. او با استفاده از تصاویر زیبا و تأثیرگذار از باده، عرق، سایه زلف، و شرایط سخت زندگی به بررسی تغییرات روحی خود اشاره میکند.
شاعر احساس میکند که به واسطهٔ عشق و زیبایی، جهانی متفاوت و نو تجربه کرده است. عواطفش تحت تأثیر محبوب قرار گرفته و هر سختی که در مسیر پیش میآید، به نوعی دیگر معنی میشود. او نشان میدهد که چگونه اندوه و ملامت نمیتواند او را غمگین کند، زیرا عشق راهی نو به او میبخشد و حتی سختیها را به فرصتی برای رشد تبدیل میکند.
در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که برای او دیگر جایی در دنیای قبلیاش وجود ندارد و همه چیز تحت تأثیر عشق و زیبایی به شکل دیگری درآمده است.
هوش مصنوعی: به خاطر نوشیدنی، چهره ساقی زیباتر شد و دنیا حالتی تازه به خود گرفت. همچنین، قطرات عرق از گیاهان، جلوهای نوین به گلستان بخشید.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چهرهاش، مانند آبی که به آرامی میریزد، توجه و مراقبت من از او بیشتر و بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: حلقه مویی که بر چهره او افتاده، مانند سایهای است که به او حالت خاصی بخشیده و دل کسی را میخواهد تا او را بوسهای بگیرد.
هوش مصنوعی: بدن من به خاطر آه و نالهها مجروح و کبود شده است. هرجا که من به سر میبرم، سرنوشت من مانند آسمانی جدید دستخوش تغییرات میشود.
هوش مصنوعی: آه که به خاطر بداقبالی، قامت من خم شده و حالا حوادث مانند تیری بیدقت به من حملهور شدهاند.
هوش مصنوعی: از نداشتن امکانات و قدرت خود، به این خاطر خوشحالم که دزد در مسیر من به کاروان دیگری حمله کرد.
هوش مصنوعی: دشمنی دشمن نمیتواند به من آسیب برساند، چون در گلهام، کسی دیگر به عنوان شبان حضور دارد که از من محافظت میکند.
هوش مصنوعی: به دور من چه افکاری میچرخد که دوباره دستم از کار رفته و کنترل از دستم خارج شده است.
هوش مصنوعی: هر چالشی که در مسیر تو برایم پیش بیاید، فقط دلیلی دیگر و نشانهای متفاوت برای ادامه دادن خواهد بود.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به خانهٔ خود برگردم، چرا که دیگر آنجا برایم جایی نمانده و درد و رنجی که کشیدهام، خانهٔ دیگری را برایم به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: چه نیازی است که از خودم خارج شوم، وقتی که هر تکه از خاک این جهان، متفاوت و منحصر به فرد است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.