چمن پیرا اگر می دید روی چون بهارش را
به گلچینان هدر می کرد خون لاله زارش را
نگردد تشنه در گرمای صحرای قیامت هم
به خاطر بگذراند هر که لعل آبدارش را
بر آن کنج دهن از بوسه خوش جا تنگ خواهد شد
به این عنوان اگر خط گیرد اطراف عذارش را
دل هر کس که گردد خوابگاه عشق چون مجنون
شکوه جبهه شیران بود لوح مزارش را
مگر در بوستان شد جلوه گر آن قامت رعنا؟
که سر و انگشت حیرت گشت بر لب جویبارش را
فضای غنچه با جوش بهاران برنمی آید
دهم چون جای در دل درد و داغ بی شمارش را؟
کتانی می شود پیراهن تن ماه تابان را
که ریزد پرتو مهتاب از هم پود و تارش را
کسی را می رسد از خاکساران لاف دلتنگی
که نتواند پریشان ساختن صرصر غبارش را
به عهد ساعد سیمین او هر صبح از غیرت
به دندان می گزد خورشید دست رعشه دارش را
مریز از سادگی رنگ اقامت در گذرگاهی
که آتش زیر پا از لاله باشد کوهسارش را
درین بستانسرا غیرت به نخلی می برم صائب
که پیش از برگریز از خود فشاند برگ و بارش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و حسرتهای عشق و زندگی میپردازد. شاعر به تصویر کشیدن بهار و گلها اشاره میکند و از شور و شوقی که در دل دارد، سخن میگوید. او عشق را به مجنون و چمن را به لالهها تشبیه کرده و بر این باور است که زیباییهای طبیعی و عشق حقیقی میتواند انسان را از تشنگی و سختیها دور کند. همچنین تصویرهایی از دلهای شاد و غمگین، حیات و مرگ، و عشق و دلتنگی در این شعر وجود دارد. شاعر به زیباییهای طبیعت نیز اشاره کرده و تاکید میکند که عشق و احساسات عمیق انسانها باید مورد توجه قرار گیرد. در نهایت، او با حسرت به گذر زمان و تغییرات زندگی مینگرد.
هوش مصنوعی: اگر چمن زیبا میدید که چهره بهار را، زیباییاش را به کسانی که گل میچینند، بیهوده هدر میکرد و خون لالههایش را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هیچکس برای گذراندن سختیها در گرمای آن روز تشنه نخواهد ماند، به خاطر اینکه هر فردی نوشیدنی گوارای خود را خواهد داشت.
هوش مصنوعی: در آن گوشه دهان، چون بوسهای خوش گذاشته شود، جا تنگ خواهد شد. اگر اطراف ماجرای او را به این شکل قرار دهند.
هوش مصنوعی: هر فردی که دلش به عشق پر است و شبیه مجنون به محبت دلداده شده، در واقع مانند شیران است و مقبرهاش به شکوه و عظمت او خواهد بود.
هوش مصنوعی: آیا در باغ، زیبایی آن قامت دلربا ظاهر شد؟ که باعث شد همه، به حیرت و شگفتی بر لب جویبارش بیایند.
هوش مصنوعی: فضای بهاری و نشاط جوانهها با غم و دردهای بیپایان در دل تو نمیتواند هماهنگ و یکجا قرار گیرد. همچنان که غنچه با دل شاداب و پر از زندگی نمیتواند با دردها همراه شود، دل تو نیز از این حقیقت رنج میبرد.
هوش مصنوعی: کتانی که روی ماه تابان میافتد، همانطور که نور مهتاب به الیاف و تارهای پیراهنش میتابد، باعث زیبایی و درخشش آن میشود.
هوش مصنوعی: کسی از افراد به ظاهر بیخبر و ساده نمیتواند ادعای ناراحتی و دلشکستگی کند، چرا که نمیتواند حتی غبار ناشی از وزش باد شدید را پراکنده کند.
هوش مصنوعی: هر روز صبح، خورشید با حسادت و غیرت به دست لرزانش، به آرامی گزیده میشود و این نشاندهندهی رابطهای عمیق و تاثیرگذار است که بین وجود او و اشعههای خورشید برقرار است.
هوش مصنوعی: از سادگی مفرط در جایی که زیر پا آتش وجود دارد، غافل نشو. با وجود زیباییهایی مانند لالهها، این منطقه میتواند خطرناک باشد.
هوش مصنوعی: در این باغ، غیرت من به یک درخت میماند که قبل از اینکه برگ و میوهاش را رها کند، خود را نشان میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کند هر جا پریشان باد زلف مشکبارش را
نقاب روی عنبر می کند خجلت بهارش را
در آن گلشن، که آرند از قفس بیرون هزارش را،
به منقار آورد چون برگ گل هر نیش خارش را
نمیدانم چه گلزار است این خرم فضا، یا رب
که گوش باغبان نشنیده آواز هزارش را
من آن مرغم که شد آبشخورش در آن گلستانی،
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.