نیست ممکن دل ازان جان جهان سیر شود
حسن از آیینه محال است که دلگیر شود
دهن تنگ تو هرجا که به گفتار آید
لب رنگین سخنان غنچه تصویر شود
بیقرار تو چو مجنون ننشیند از پا
چشم آهو اگرش حلقه زنجیر شود
هیچ جا تا هدف آرام نگیرد چون تیر
هرکه را جاذبه شوق عنانگیر شود
اثر ظلم مگر دامن ظالم گیرد
ورنه آن صبر که دارد که خداگیر شود؟
حرص از طینت پیران نبرد موی سفید
این تبی نیست که ساکن به طباشیر شود
اشتیاق لب شیرین ننشیند از جوش
خون فرهاد پس از کشته شدن شیر شود
در قیامت سپر آتش دوزخ گردد
سینه هر که در اینجا هدف تیر شود
آب در قبضه فولاد نخواهد ماندن
پیچ و تاب من اگر جوهر شمشیر شود
دانه سوخته خاک فراموشان است
هرکه مشغول به آب و گل تعمیر شود
شبنم از دیدن خورشید نمی گردد سیر
چشم صائب ز تماشای تو چون سیر شود؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مست عشق تو که میدان طلب از شیر شود
شیر مست است که در بیشهٔ شمشیر شود
چشم شایستهٔ دیدار فرو می بندم
بر سِتم نیست اگر کار اجل دیر شود
مرد میدان تو را ناز کُشد، نی شمشیر
[...]
شوق را صبر محال است عنانگیر شود
که شنیده است نیستان قفس شیر شود؟
از عنانگیری خاشاک چه پروا دارد؟
سیل را چون کشش بحر عنانگیر شود
تا توان در قدم خم چو فلاطون گذراند
[...]
در قیامت اگرم زلف تو زنجیر شود
دل ز دوزخ میر اندیشه که دلگیر شود
جان شیرین من است آن لب میگون جانا
حاش لله که کس از جان چنین سیر شود
تا نظر میرود از موی تو سر پیدا نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.