شوق را صبر محال است عنانگیر شود
که شنیده است نیستان قفس شیر شود؟
از عنانگیری خاشاک چه پروا دارد؟
سیل را چون کشش بحر عنانگیر شود
تا توان در قدم خم چو فلاطون گذراند
چه ضرورست کس آلوده تعمیر شود؟
هرکه در کیش وفا راست نباشد چو خدنگ
دیده اش چون گل کاغذ هدف تیر شود
زاهد خشک کجا، پیچ و خم عشق کجا؟
آهن سرد محال است که زنجیر شود
رهبر کعبه مقصود ثبات قدم است
قطع این راه محال است به شبگیر شود
دیده آینه از عکس ندارد سیری
چشم صائب ز تماشای تو چون سیر شود؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به بیان مفهوم شوق و عشق میپردازد و میگوید که شوق نمیتواند تحت کنترل صبر قرار گیرد. او به تضادهای عشق و صبر اشاره میکند و بیان میکند که عشق نمیتواند در قفس محدودیت قرار بگیرد. همچنین به ناامیدیهای زاهدان خشک اشاره میکند که نمیتوانند لذت عشق را تجربه کنند. در نهایت، او میگوید که چشمان عاشق هیچگاه از تماشا سیر نمیشوند و همچنان به زیباییها خیره میمانند.
هوش مصنوعی: علاقه و اشتیاق نمیتواند به سادگی مهار شود، زیرا شنیدهام که دنیای پرنشاط و آزادی مانند نیستان، قفسی سخت و غیرممکن خواهد بود.
هوش مصنوعی: خاشاک (چیزهای بیارزش و نازک) از قدرت سیل نمیترسد، زیرا وقتی سیل به شدت به حرکت در میآید، مانند دریا که کشش و قدرت زیادی دارد، همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی مثل فلاطون قدم بر میدارد و در فکر و اندیشه است، دیگر چه نیازی به آلودگی و مشکلات دنیوی دارد؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در اصل وفاداری صادق نباشد، مانند چیرهدستی که هدف تیر را میبیند، در معرض آسیب قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: شخص زاهد و خشک نمیتواند به پیچیدگیهای عشق دست یابد. آهن سرد هرگز نمیتواند به زنجیر تبدیل شود.
هوش مصنوعی: رهبر کعبه نشاندهندهی هدف و ثبات در مسیر است، ادامهی این راه دشوار و ممکن است در نهایت به یک تنش و چالش منتهی شود.
هوش مصنوعی: چشم تو هرگز از تماشای تو خسته نمیشود، مانند آینه که هیچ وقت از عکس خود سیر نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مست عشق تو که میدان طلب از شیر شود
شیر مست است که در بیشهٔ شمشیر شود
چشم شایستهٔ دیدار فرو می بندم
بر سِتم نیست اگر کار اجل دیر شود
مرد میدان تو را ناز کُشد، نی شمشیر
[...]
نیست ممکن دل ازان جان جهان سیر شود
حسن از آیینه محال است که دلگیر شود
دهن تنگ تو هرجا که به گفتار آید
لب رنگین سخنان غنچه تصویر شود
بیقرار تو چو مجنون ننشیند از پا
[...]
در قیامت اگرم زلف تو زنجیر شود
دل ز دوزخ میر اندیشه که دلگیر شود
جان شیرین من است آن لب میگون جانا
حاش لله که کس از جان چنین سیر شود
تا نظر میرود از موی تو سر پیدا نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.