گنجور

 
صائب تبریزی

طایری را که به دام تو گرفتار شود

دانه در حوصله اش گوهر شهوار شود

می کند کعبه نفس سوخته استقبالش

هرکه را صدق طلب قافله سالار شود

خاک را زلزله از جای اگر بردارد

نیست ممکن دل غفلت زده بیدار شود

طرف حرف بود صیقل روشن گهران

طوطی لال بر این آینه زنگار شود

نیست در مصر مروت ز عزیزان اثری

ماه کنعان مرا کیست خریدار شود؟

از دوا دست کشیدند طبیبان یکسر

تا که از درد من خسته خبردار شود؟

می برد دست و دل از کار تماشای جنون

مصلحت نیست که دیوانه به بازار شود

تازه رویی خط آزادی بی برگیهاست

در خزان سرو محال است که بی بار شود

از خجالت نتواند سر خود بالا کرد

عمر هرکس چو قلم صرف به گفتار شود

ذره تا مهر درین دایره سرگردانند

تا که را جذبه توفیق مددکار شود

می خورندش به نظر گرسنه چشمان چو ماه

ساغر هرکه درین میکده سرشار شود

پای هرکس که به گل رفت نیاید بیرون

رشته سبحه محال است که زنار شود

بیخودی پرده غیب است درین وحشتگاه

جای رحم است بر آن مست که هشیار شود

ره به معنی نبرد هرکه ز صورت صائب

همچو آیینه تهیدست ز بازار شود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صوفی محمد هروی

دیگ حلوای تر آن روز که بر بار شود

ز انتظارش به جهان دیده من چار شود

رازهائی که نهان در دل گیپا باشد

خرم آن روز که در پیش من اظهار شود

هر که زناج بدیدار او به کمندش شد اسیر

[...]

میلی

بعد عمری که دمی یار من زار شود

پرده شرم مرا مانع دیدار شود

شمع من! منع من از آه شرربار مکن

که ترا این سبب گرمی بازار شود

چون شود بر سر آزار من، اینش غرض است

[...]

کلیم

هر دلی کز غم این حادثه افکار شود

چون جرس آبله هایش بفغان یار شود

بسکه سررشته کارم شده زین دهشت کم

گریه در راه گلو رهبر گفتار شود

محفلی را که کند گرم کلام قدسی

[...]

صائب تبریزی

گل رخسار تو هرجا که نمودار شود

باغ بر شبنم گل بستر بیمار شود

عشق فکر دل افگار ز من دارد بیش

دایه پرهیز کند طفل چو بیمار شود

آن که از چشم تو افکند مرا بی تقصیر

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سعیدا

چشم او را نگذارید که هشیار شود

فتنه را مصلحت آن نیست که بیدار شود

یار گیرم که نمودار شود کو چشمی

که به یک مرتبه شایستهٔ دیدار شود

دل ما رنگ تعلق نپذیرد هرگز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه