تا خیال لب لعل تو مرا در سر بود
جگر سوخته ام خال لب کوثر بود
عشرت روی زمین بود سراسر از من
سایه سرو تو روزی که مرا بر سر بود
گرچه از حسن گلوسوز شکر دل می برد
سخن تلخ ترا چاشنی دیگر بود
سرمه گردید ز شرم تو زبانش در کام
شمع هرچند درین بزم زبان آور بود
در تمامی شود آیینه مه زنگ پذیر
بود ایمن ز کلف تا مه نو لاغر بود
ساده لوحی به بلای سیه انداخت مرا
زنگ صد پرده به از منت روشنگر بود
کاوش عشق به مقصود رسانید مرا
بحر شد قطره آبی که درین گوهر بود
عشق بحری است که هرکس ز نفس سوختگان
به کنار آمد ازین بحر گهر، عنبر بود
به نظر کار مرا ساخت جوانمردی عشق
ورنه این باده ز یاد از دهن ساغر بود
کوه غم گرچه نشد کم ز دل ما صائب
دل بیتاب همان کشتی بی لنگر بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و نتایج آن صحبت میکند. او به زیباییها و یاد محبت معشوقش اشاره میکند و احساسات عمیق و دردناک ناشی از عشق را به تصویر میکشد. شاعر با توصیف استحالههای عاشقانه، عشق را دریایی میداند که هر فردی ممکن است از آن بهرهمند شود. او از مشکلات و غمهای عشق، از جمله پشیمانیها و تلخیها، سخن میگوید، اما در عین حال از زیباییهای آن و تأثیر آن بر زندگیاش نیز یاد میکند. در نهایت، او عشق را نیرویی قوی میداند که میتواند زندگی را شکل دهد و انسان را به خود بیاورد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به یاد لب های زیبای تو هستم، دلم آتش میگیرد، زیرا زخم عشقم به اندازه زیبایی و لطافت آن لبها عمیق است.
هوش مصنوعی: روزهایی که تو در کنار من بودی، همه زیباییهای دنیا به خاطر وجود تو برایم معنا پیدا کرد. سایهات مانند درخت سرو، همیشه بر سرم بود و لحظاتم را پر از شادی میکرد.
هوش مصنوعی: هرچند زیبایی و شیرینی گل باعث شادی و لذت دل میشود، اما صحبت تلخ تو طعمی متفاوت و خاص دارد.
هوش مصنوعی: زبان سرمهگون شد به خاطر شرم تو، حتی اگر در این مهمانی بیپروا بود، شمع نمیتوانست حرفی بزند.
هوش مصنوعی: اگر ماه به خاطر زنگاری که بر آیینه نشسته، آسیبپذیر باشد، در زمان جوانی و جلایی تازه، ایمنی و زیبایی خود را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: سادهدل بودنم باعث شد که در مصیبت و مشکل گرفتار شوم. صدای ناهنجاری که میشنیدم بهتر از آن بود که کسی بخواهد با روشنگریاش مرا به دام بیندازد.
هوش مصنوعی: جستجوی عشق مرا به هدفی بزرگ رساند؛ همانطور که قطرهای از آب به دریا تبدیل شد و در این گوهر نهفته بود.
هوش مصنوعی: عشق مانند دریایی عمیق است که هر کسی که از داغ عشق آسیب دیده و به ساحل آن رسیده، در این دریا جواهراتی گرانبها و ارزشمند همچون عنبر پیدا میکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که جوانمردی من را تحت تاثیر قرار داده و به همین خاطر از شراب هیچ یاد یا طعمی در دهن ساغر ندارم.
هوش مصنوعی: غم مانند کوه بزرگی در دل ما باقی مانده است، اما دل بیتاب ما مانند کشتیای است که لنگر ندارد و همیشه در بحر طوفانی بیثبات است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شد اسیر آن بت کو دلبر و جنگ آور بود
شمع صد مجلس و پیرایه صد لشگر بود
بگه بزم دلفروزتر از یوسف بود
بگه رزم عدو سوزتر از حیدر بود
سرفرا کرد و یکی بار بیامد بر من
[...]
آنکه پرورده دوش نبی اطهر بود
خاک پایش بسر روحالامین افسر بود
روی حق جلوهگر از حمزهٔ نامآور بود
پشتِ اسلام قوی از مددِ جعفر بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.