صبر هرچند به دل رنگ حضر میریزد
شوق از خانه برون رخت سفر میریزد
صدف از تشنهلبی مشرق تبخال شده است
ابر در کام نهنگ آب گهر میریزد
عارفان جان خود از خصم ندارند دریغ
گل به دامان صبا زر به سپر میریزد
با سبکدستی ما برق حوادث چه کند؟
جرأت کشتی ما رنگ خطر میریزد
بس که از سبزهٔ آن طرف بناگوش تر است
خط ریحان چمن خاک به سر میریزد
برگریزان کرم لذت دیگر دارد
گرد آن نخل که بیخواست ثمر میریزد
هر زمین تخمی و هر تخم زمینی دارد
داغ، ته جرعه خود را به جگر میریزد
مور ما را به کف دست سلیمان برسان
تا ببینی به تکلم چه شکر میریزد
دل محال است لب از حرف شکایت بندد
شعله را تا نفسی هست شرر میریزد
با لب او سخن از حسن گلوسوز زده است
زهر خود را خط سبزش به شکر میریزد
دیده از اشک و لب از آه و دل از داغ پُر است
عشق در هر گذری رنگ دگر میریزد
نیست جز خامهٔ صائب که زوالش مرساد!
رگ ابری که شب و روز گهر میریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق انسانی و تلاقی عشق، شوق و دشواریهای زندگی میپردازد. شاعر با تصاویری زیبا از طبیعت و عناصر آن، از جمله صبر، شوق، زیباییها و دردها سخن میگوید. او به کنایه به این نکته میپردازد که زندگی پر از حوادث و چالشهای غیرقابل پیشبینی است، اما عشق و حس زیباییشناسی در دل انسان همیشه جاری است. شاعر همچنین به نوسانات احساسات و دردهای ناشی از جدایی و عشق اشاره میکند و نشان میدهد که عواطف انسانی همیشه متغیر و عمیق هستند. شعر نهایتاً به این نکته میرسد که عشق و زندگی، همواره در حال ریختن رنگ و لعاب جدید به وجود انسانها هستند.
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که صبر کنیم و به خودمان آرامش بدهیم، اشتیاق و خواستههایمان ما را به سوی سفر و تجربههای جدید میکشانند.
هوش مصنوعی: صدف به خاطر تشنگی و نیازش به آب، در انتظار باران است و ابر، مانند نهنگ، آب گرانبهایی را از خود میریزد.
هوش مصنوعی: عارفان به هیچ وجه از دشمن خود دریغ نمیکنند و مانند گلی که در آغوش نسیم صبحگاهی میریزد، خوبیههای خود را بیدریغ به دیگران میبخشند.
هوش مصنوعی: با بیخیالی ما، حوادث چه کار میتوانند بکنند؟ جرأت و شجاعت ما تحت تأثیر خطر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و طراوت سبزهی آن طرف، خط ریحان چمن به قدری دلانگیز و جذاب است که خاک به سرش میریزد.
هوش مصنوعی: ریزش برگهای کرم لذت متفاوتی دارد، به دور آن نخل که بدون تمایل، میوههایش را فرو میافکند.
هوش مصنوعی: هر زمینی تخم و نشانی دارد، و هر نشانهای که به دل مینشیند، اثر خود را به جگر میسِرَند.
هوش مصنوعی: حشرهای که ما هستیم، ما را به سلیمان برسان تا ببینی چه شکر و ستایشی از ما جاری میشود.
هوش مصنوعی: دل هرگز نمیتواند از گله و شکایت دست بکشد، بهخصوص زمانی که شعلهای درونش روشن است؛ تا زمانی که نفسی در اوست، آتش درد و غم شعلهور خواهد ماند.
هوش مصنوعی: او با لبهایش درباره زیبایی گلها صحبت میکند و زهرش را از طریق خط سبز خود به شیرینی تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: چشمانم پر از اشک، لبهایم از ناله و دلام پر از غم است. عشق در هر لحظه و در هر حالتی به رنگ و حالت جدیدی در میآید.
هوش مصنوعی: فقط قلم صائب است که به پایانش میرسد! مثل رگ ابری که بیوقفه باران میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ناز گلبرگ رخت سنبل تر میریزد
لالهٔ سوختهدل خون جگر میریزد
هرشب از شرم گلستان جمالت صنما
آب از چهره خورشید و قمر میریزد
زلف تست آنکه پریشان شود از باد صبا
[...]
«در دلم لالهصفت، خون جگر میریزد
صدف دیده به رخ، لؤلؤ تر میریزد»
هر زمان یاد کنم از لب عطشان حسین
دجلهسان، آب سرشکم ز بصر میریزد
بهر خونی که چکید از گلوی او به زمین
[...]
زلف از شانه بروی چو قمر میریزد
یا که بر برگ سمن سنبل تر میریزد
هر دلی کی هدف ناوک نازش گردد
غمزه اش خون دل اهل نظر میریزد
گر نقاب افکند از روی جود آنزهره جبین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.