نخل قد تو به باغی که خرامان گردد
سرو در زیر پر فاخته پنهان گردد
چون به گلزار روی خواب خمار آلوده
گل ز خمیازه آغوش پریشان گردد
هر سیه روز به کیفیت چشمش نرسد
سرمه را جوهر آن نیست که حیران گردد
رنگ از چهره گلهای هوس محو شود
چون سهیل عرق شرم فروزان گردد
شرط عشق است که تا شور محبت باقی است
زخم ناسور به دنبال نمکدان گردد
صائب از پرتو حسن است که بلبل شده است
طوطی از صحبت آیینه سخندان گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و عشق میپردازد. او نخل را به باغی تشبیه میکند که در آن زیباییها و آرامش خاصی وجود دارد. همچنین، سرو را در زیر پر فاخته میبیند که نشان از پنهان شدن زیبایی در سایهها دارد. شاعر به تأثیر خواب و عشق در طبیعت اشاره میکند و گلها را به خمیازهای تعبیر میکند که نشان از شادی و زیبایی زندگی دارد. عشق و محبت در این شعر به شکل جراحتی توصیف میشود که با بیان عشق مشترک همراه است. در نهایت، پرتو زیبایی باعث شده که بلبل آواز بخواند و طوطی از صحبت زیبایی در آیینه لذت ببرد. به طور کلی، شعر بیانگر تأثیرات عشق و زیبایی بر طبیعت و زندگی است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و بلندی نخل تشبیه میکند. نخل به عنوان نماد زیبایی و استقامت در باغی است که در آن، سروها با ناز و نرمش حرکت میکنند و در زیر پرواز پرندهای مانند فاخته، پنهان میشوند. به طور کلی، این تصویر بیانکننده همزیستی زیبایی و قدرت در طبیعت است.
هوش مصنوعی: وقتی به باغ گل میروم و خوابآلود هستم، گلها از خواب و بیقراری خود به حالتی آشفته درمیآیند.
هوش مصنوعی: هر کس که روزگارش سیاه است، به زیبایی چشمانش نمیتواند سرمه را بهخوبی ببیند، زیرا چشمانش بسیار حیران و غمگین هستند و جوهر سرمه برای او معنایی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و جذابیت از چهره گلهای عاشقانه پاک میشود، مانند ستاره سهیل که از شرم میدرخشد.
هوش مصنوعی: عشق به این معناست که تا زمانی که شور و شوق محبت در دل وجود دارد، زخمهای قدیمی و دردهای گذشته نیز باید به دنبال درمان و التیام باشند.
هوش مصنوعی: زیبایی و حسن چهره، باعث به وجود آمدن عشق و شوق در دل بلبل شده است و همچنین صحبت و ارتباط با محبوب میتواند طوطی را نیز به جانداری سخنگو تبدیل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد
مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد
گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد
هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد
هنرش هست فراوان گهرش هست نکو
[...]
وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد
گریه ابر همه زیور بستان گردد
شکل اوراق بر اشجار چو خنجر باشد
صورت غنچه سیراب چو پیکان گردد
قطره ای کابر درافشان به بحار افشاند
[...]
نوح را دیده من زورق طوفان گردد
خضر بر چشم ترم چشمه حیوان گردد
سرخ رویم ز وفا بر سر کویی کانجا
آرزو آید و در خون شهیدان گردد
غم بده لیک نه چندان که چو در دل باشی
[...]
در واکرده، در بسته ز دربان گردد
دولت از خانه در بسته گریزان گردد
آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند
در سیه خانه کجا دود نمایان گردد؟
زان به صحرا ننهم روی که مجنون مرا
[...]
تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد
سوی عاشق نظری تا همه تن جان گردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.