گنجور

 
صائب تبریزی

در واکرده، در بسته ز دربان گردد

دولت از خانه در بسته گریزان گردد

آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند

در سیه خانه کجا دود نمایان گردد؟

زان به صحرا ننهم روی که مجنون مرا

آتشی نیست که محتاج به دامان گردد

کوه را شورش من سر به بیابان داده است

کیست مجنون که مرا سلسله جنبان گردد

ساده لوحی بود آیینه صد نقش مراد

طوطی از آینه صاف زبان دان گردد

شود از خواب گران بیش سبکسیری عمر

سیل چون گشت گرانسنگ شتابان گردد

گر چنین تنگ شود دایره عیش و نشاط

پسته در پوست محال است که خندان گردد

می شمارم ز گرانسنگی غفلت مخمل

بستر خوابم اگر خار مغیلان گردد

می شود همچو مه بدر دلش نورانی

هرکه قانع چو مه نو به لب نان گردد

تن به لنگر ندهد کشتی طوفان زدگان

سر عاشق چه خیال است بسامان گردد؟

شد ز داغ جگر لاله مبرهن صائب

که ته دل، سیه از نعمت الوان گردد

 
 
 
منوچهری

جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد

مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد

گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد

هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد

هنرش هست فراوان گهرش هست نکو

[...]

مجد همگر

وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد

گریه ابر همه زیور بستان گردد

شکل اوراق بر اشجار چو خنجر باشد

صورت غنچه سیراب چو پیکان گردد

قطره ای کابر درافشان به بحار افشاند

[...]

نظیری نیشابوری

نوح را دیده من زورق طوفان گردد

خضر بر چشم ترم چشمه حیوان گردد

سرخ رویم ز وفا بر سر کویی کانجا

آرزو آید و در خون شهیدان گردد

غم بده لیک نه چندان که چو در دل باشی

[...]

صائب تبریزی

خواب هرکس ز خیال تو پریشان گردد

زلف شب در نظرش سنبل و ریحان گردد

دلم آشفته ز جمعیت یاران گردد

همچو سی پاره که در جمع پریشان گردد

می شود فاختگان را خط آزادی سرو

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
اسیر شهرستانی

تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد

سوی عاشق نظری تا همه تن جان گردد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه