چشم شوخ تو چو بر همزن مژگان گردد
دو جهان فتنه به هم دست و گریبان گردد
در غبار دل ما آه عبث پیچیده است
این نه ابری است که از باد پریشان گردد
حیرت وصل زبان بند لب گفتارست
طوطی آن به که جدا از شکرستان گردد
بی حجاب تن خاکی نرسد جان به کمال
پسته بی پوست محال است که خندان گردد
داغ محرومی اگر آب کند سایل را
به ازان است که شرمنده احسان گردد
از کفن جامه احرام سرانجام دهد
هرکه را درد طلب سلسله جنبان گردد
عشق هر روز شد از روز دگر مشکلتر
نیست در طالع این کار که آسان گردد
هرکه چون آبله در حلقه آهل نظرست
هر قدم گرد سر خار مغیلان گردد
در پریخانه دل نیست قرارش صائب
طفل اشکی که بدآموز به دامان گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل فوق به توصیف احوالات عاشقانه و اضطرابهای موجود در دل عاشقان پرداخته است. شاعر اشاره میکند که چشمهای بازیگوش محبوب، باعث بروز فتنهها در جهان میشود و دل به غم و اندوه دچار است. او میگوید که حیرت از وصال محبوب، آدمی را خاموش میکند و زیبایی و کمال واقعی با دنیای مادی قابل دسترسی نیست. عشق نیز هر روز دشواریهای خود را بیشتر نمایان میکند و هیچ چیز در این مسیر آسان نیست. همچنین، شاعر به نشانههای درد و محرومیت میپردازد و اشاره میکند که دلهای عاشقان در انتظار وصال، همیشه در تلاطم و اضطراب هستند. نهایتاً، غزل با توصیف پرهیز از وابستگی به ظواهر و دنیا پایان مییابد.
هوش مصنوعی: زمانی که مژههای لطیف چشمان تو به هم بیفتند، در آن لحظه دو جهان در آشفتگی و درگیری میافتند.
هوش مصنوعی: در دل ما، احساساتی عمیق و بیفایده وجود دارد که شبیه ابری نیست که به خاطر باد پراکنده شود.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که شگفتی ناشی از وصال، موجب سکوت و عدم توانایی در بیان احساسات میشود. به عبارتی دیگر، در شرایطی که ارتباط برقرار میشود، ممکن است فرد قادر به بیان آنچه در دل دارد نباشد. در نهایت به این نکته اشاره میشود که طوطی، که نماد زیبایی کلام و قدرت بیان است، بهتر است دور از دنیای شیرین و دلپذیر باشد تا همچنان درخشان و معنادار باقی بماند.
هوش مصنوعی: بدون پوشش و حجاب، روح آدمی به کمال نخواهد رسید. همانطور که پسته بدون پوست نمیتواند خوشبو و خوشطعم شود، انسان نیز بدون حفاظت و مراقبت منحصربهفرد خود نمیتواند به حالت عالی و شاداب برسد.
هوش مصنوعی: اگر درد ناامیدی و محرومیت کسی را آزار دهد، بهتر است تا اینکه او به خاطر لطف و کمک دیگران شرمنده باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در جستجوی حقیقی و عمیق باشد، در نهایت از دنیای مادی و ظاهری آزاد شده و به مرحلهای روحانی و معنوی دست مییابد.
هوش مصنوعی: عشق هر روز سختتر میشود و به نظر نمیرسد که روزی این مسئله آسان شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند آبله در میان جمعهای دنیا قرار بگیرد، هر قدمی که بردارد، به چیزی زشت و آزاردهنده مثل خار مغیلان دچار خواهد شد.
هوش مصنوعی: در دل پریشان او آرامشی نیست، همچون کودکی که قطره اشکی بر دامن مادرش میریزد و درسی ناپسند برمیآموزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد
مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد
گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد
هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد
هنرش هست فراوان گهرش هست نکو
[...]
وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد
گریه ابر همه زیور بستان گردد
شکل اوراق بر اشجار چو خنجر باشد
صورت غنچه سیراب چو پیکان گردد
قطره ای کابر درافشان به بحار افشاند
[...]
نوح را دیده من زورق طوفان گردد
خضر بر چشم ترم چشمه حیوان گردد
سرخ رویم ز وفا بر سر کویی کانجا
آرزو آید و در خون شهیدان گردد
غم بده لیک نه چندان که چو در دل باشی
[...]
در واکرده، در بسته ز دربان گردد
دولت از خانه در بسته گریزان گردد
آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند
در سیه خانه کجا دود نمایان گردد؟
زان به صحرا ننهم روی که مجنون مرا
[...]
تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد
سوی عاشق نظری تا همه تن جان گردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.