خواب هرکس ز خیال تو پریشان گردد
زلف شب در نظرش سنبل و ریحان گردد
دلم آشفته ز جمعیت یاران گردد
همچو سی پاره که در جمع پریشان گردد
می شود فاختگان را خط آزادی سرو
در ریاضی که نهال تو خرامان گردد
هرکه چون شانه کند دست درازی با زلف
تخته مشق دو صد زخم نمایان گردد
می دهد دست نوازش دل ما را تسکین
بحر ساکن اگر از پنجه مرجان گردد
می دهد رخنه لب زود سر سبز به باد
جای رحم است بر آن پسته که خندان گردد
دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر باز ستانند دو چندان گردد!
از تماشای رخت حیرت صائب افزود
طوطی از آینه هر چند زبان دان گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات و احساسات عاشقانه پرداخته و نمادهایی از زیبایی و شگفتی عشق را به تصویر میکشد. شاعر از پریشانی خواب و خیال ناشی از یاد محبوب سخن میگوید و زلف محبوب را به ریحان و گل سنبل تشبیه میکند. او به آشفتهگی دل خود در جمع دوستان اشاره کرده و آن را به سی پارهای تشبیه میکند که در هر کدام به نوعی پریشانی وجود دارد. به بیان کیفیتهای عشق و تاثیراتش بر دل و جان انسانها میپردازد و نشان میدهد که حتی یک بوسه میتواند تاثیر عمیق و خوشایندی داشته باشد. در نهایت، از زیباییهای دیدن جمال محبوب سخن میگوید و تأثیر آن بر روح و جان عاشق را تبیین میکند.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به یاد تو بخوابد و از خیال تو آشفته شود، در نظرش شب های تار و زلف های تو شبیه گل های خوشبو و معطر می شود.
هوش مصنوعی: دل من از جمع دوستان پریشان و آشفته میشود، مانند سی تکه که در میان هم ریخته و بینظم هستند.
هوش مصنوعی: پرندههای خوشخوان میتوانند به صورت آزادانه در فضای بینهایت پرواز کنند، به شرطی که در مسیر مشخصی حرکت کنند و از قوانین بهرهمند شوند، تا رشد و شکوفایی تو نیز به زیبایی امکانپذیر باشد.
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد با زلف کسی بازی کند و از آن دست بزند، زخمهای زیادی بر روی دستش نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: دست نوازشگر به دل ما آرامش میبخشد، حتی اگر دریا آرام باشد و مرجان میسازد.
هوش مصنوعی: چهرهای که زود به سرسبزی میرسد، به باد میسپارد، و این برای پستهای که قرار است سرزنده و شاداب شود، رحمتی است.
هوش مصنوعی: بوسهای که به دزدی به دست میآید، دزدی جالب و خوشیمنی است، چون اگر دوباره آن را پس بگیرند، ارزشش دو برابر میشود!
هوش مصنوعی: از دیدن زیبایی تو شگفتی در دل صائب بیشتر شد، حتی اگر طوطی هم زبانش را بلد باشد، نمیتواند زیبایی تو را وصف کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد
مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد
گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد
هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد
هنرش هست فراوان گهرش هست نکو
[...]
وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد
گریه ابر همه زیور بستان گردد
شکل اوراق بر اشجار چو خنجر باشد
صورت غنچه سیراب چو پیکان گردد
قطره ای کابر درافشان به بحار افشاند
[...]
نوح را دیده من زورق طوفان گردد
خضر بر چشم ترم چشمه حیوان گردد
سرخ رویم ز وفا بر سر کویی کانجا
آرزو آید و در خون شهیدان گردد
غم بده لیک نه چندان که چو در دل باشی
[...]
در واکرده، در بسته ز دربان گردد
دولت از خانه در بسته گریزان گردد
آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند
در سیه خانه کجا دود نمایان گردد؟
زان به صحرا ننهم روی که مجنون مرا
[...]
تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد
سوی عاشق نظری تا همه تن جان گردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.