گنجور

 
صائب تبریزی

خواب هرکس ز خیال تو پریشان گردد

زلف شب در نظرش سنبل و ریحان گردد

دلم آشفته ز جمعیت یاران گردد

همچو سی پاره که در جمع پریشان گردد

می شود فاختگان را خط آزادی سرو

در ریاضی که نهال تو خرامان گردد

هرکه چون شانه کند دست درازی با زلف

تخته مشق دو صد زخم نمایان گردد

می دهد دست نوازش دل ما را تسکین

بحر ساکن اگر از پنجه مرجان گردد

می دهد رخنه لب زود سر سبز به باد

جای رحم است بر آن پسته که خندان گردد

دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است

که اگر باز ستانند دو چندان گردد!

از تماشای رخت حیرت صائب افزود

طوطی از آینه هر چند زبان دان گردد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
منوچهری

جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد

مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد

گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد

هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد

هنرش هست فراوان گهرش هست نکو

[...]

مجد همگر

وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد

گریه ابر همه زیور بستان گردد

شکل اوراق بر اشجار چو خنجر باشد

صورت غنچه سیراب چو پیکان گردد

قطره ای کابر درافشان به بحار افشاند

[...]

نظیری نیشابوری

نوح را دیده من زورق طوفان گردد

خضر بر چشم ترم چشمه حیوان گردد

سرخ رویم ز وفا بر سر کویی کانجا

آرزو آید و در خون شهیدان گردد

غم بده لیک نه چندان که چو در دل باشی

[...]

صائب تبریزی

در واکرده، در بسته ز دربان گردد

دولت از خانه در بسته گریزان گردد

آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند

در سیه خانه کجا دود نمایان گردد؟

زان به صحرا ننهم روی که مجنون مرا

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
اسیر شهرستانی

تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد

سوی عاشق نظری تا همه تن جان گردد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه