سخن عشق محال است مکرر گردد
بحر در هر نفسی عالم دیگر گردد
سخن عشق به تکرار ندارد حاجت
کی تهی حوصله بحر ز گوهر گردد؟
از جنون حرف مکرر نه شنیده است کسی
حرف عقل است که نشنیده مکرر گردد
نظر پیر مغان گرمتر از خورشیدست
چه غم از باده اگر دامن ما تر گردد؟
کفر نعمت بود از جنت اگر یاد کند
دیدن روی تو آن را که میسر گردد
پله حسن به تمکین ز تماشایی شد
یوسف از جوش خریدار به لنگر گردد
نفس آن روز برآرم به خوشی از ته دل
که دل سوخته در بزم تو مجمر گردد
به زر قلب ز اخوان نخرد یوسف را
از تماشای تو چشمی که توانگر گردد
گر به میخانه مرا جاذبه پیر مغان
از کرم راهنما نوبت دیگر گردد:
دست وقتی کنم از گردن مینا کوتاه
که مرا طوق گریبان خط ساغر گردد
می پرد دیده امید دو عالم صائب
تا که را دولت دیدار میسر گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و وصف حالاتی میپردازد که عشق حقیقی نمیتواند تکراری باشد. شاعر به زیبایی اشاره میکند که در هر نفس، عشق میتواند تجربهای جدید و بینظیر باشد. او میگوید که احساسات عاشقانه از جنون نشأت میگیرند و درک آنها نمیتواند تکراری باشد.
شاعر به جذابیت و قدرت عشق اشاره میکند و بیان میدارد که دیدن رخ محبوب (معشوق) هر چیزی را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین او از فضایی صحبت میکند که در آن دل سوخته عاشق میتواند از شادی و خوشی بهرهمند شود. در نهایت، شاعر به امید دیدار محبوب و تجربهٔ عشق در میخانه (جایی که عشق و سرور با هم آمیخته شدهاند) اشاره میکند.
این شعر در کل با هنر و شعور بالا، غنای عشق و شادی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: سخن عشق هرگز قابل تکرار نیست؛ همچون دریا که در هر نفس، جهانی جدید به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: عشق نیازی به تکرار ندارد، چرا که نمیتوان بیحوصله به عمق دریا بدون گوهر پی برد.
هوش مصنوعی: هیچکس از دیوانگی چیزی نمیگوید که بارها تکرار نشده باشد؛ اما سخنِ عقل آنقدر عمیق است که بارها گفته میشود و هنوز هم شنیده نمیشود.
هوش مصنوعی: نگاه و توجه عارفانه و تاثیرگذار پیر مغان، از نور آفتاب نیز قویتر و گرمتر است. پس چه اهمیتی دارد اگر ما از باده پر شویم و دامنمان خیس گردد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از جنت و نعمتهایش یاد کند، در حقیقت کفران نعمت کرده است، اگر چهرهی تو را ببیند و نتواند به آن دسترسی پیدا کند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت یوسف اشاره دارد و نشان میدهد که به خاطر جذابیت و جاذبهاش، افرادی که او را تماشا میکنند، تحت تأثیر او قرار میگیرند و از خود بیخود میشوند. در واقع، زیبایی یوسف به قدری قوی است که دیگران نمیتوانند در برابر آن مقاومت کنند و به دنبال او میروند.
هوش مصنوعی: در آن روز با شادی عمیق از دل، نفس میکشم، چون دل داغدار من در محفل تو به شوق میافتد و شعلۀ عشق را فرامیخواند.
هوش مصنوعی: یعنی قلبی که برادران یوسف را با طلا نمیخرد، از نگاه به تو چشمی پیدا میکند که ثروتمند میشود.
هوش مصنوعی: اگر پیر مغان با لطفش مرا به میخانه بکشاند، در نوبت بعدی فرصت دیگری پیدا خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که بخواهم دستم را از گردن مینا جدا کنم، به این معنی است که طوق گریبانم تحتتاثیر خطی که ساغر بر دوش من میگذارد، خواهد شد.
هوش مصنوعی: چشم امید من به دو جهان به تو دوخته شده است، صائب، تا ببینم که چه زمانی ملاقاتت برایم ممکن میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ایکه خورشید ز رای تو منور گردد
عالم از نفحه خلق تو معطر گردد
خواجه شرق امین الدین صالح که فلک
پیش فرمان تو خم گیرد و چنبر گردد
جرم خورشید اگر از دل تو نور برد
[...]
هرکه را غیبتی از خویش میسر گردد
در مقام ملکش خانه مقرر گردد
جان صافی تو، زآلایش تن، تیره شده ست
هرچه روشن بود، از خاک مکدر گردد
پری و دیوتو، حرص و غضب غالب توست
[...]
اگرم باز ملاقات میسّر گردد
بخت باز آید و ادبار ز من برگردد
گرچه با هم چو منی وصلِ تو از رویِ قیاس
صورتی نیست که در عقل مصوّر گردد
هم بکوشم که به هر گاه که یک روی کنند
[...]
ای که از خاک درت دیده منور گردد
وصف روحت چو کنم، روح معطر گردد
دیده در زیر قدمهات نمی گرید، از آن
که مبادا کف پای تو به خون تر گردد
گوش بگرفت، چو بشنید رقیبت سخنم
[...]
فکر رایت کنم اندیشه منور گردد
یاد خلقت کنم انفاس معطر گردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.