بیاد یار در خلوت نشستم تا چه پیش آید
ره اغیار را بر خویش بستم تا چه پیش آید
چو دیدم پای سعی خویش در ره بسته، بگشایم
بسوی رحمت حق هر دو دستم تا چه پیش آید
چشیدم در ازل یکجرعه از خمخانهٔ عشقش
هنوز از نشأهٔ آن باده مستم تا چه پیش آید
بت من هستی من بود تا دانستم این معنی
به نیروی یقین این بت شکستم تا چه پیش آید
گشودم از میان خویشتن ز نار شیطان را
کمر در خدمت الله بستم تا چه پیش آید
ندیدم چون کسی را غیر حق کاری تواند کرد
امید از ما سوای حق گسستم تا چه پیش آید
شکستم آرزوی نفس را در کام جان یکیک
ز دست نفس و شیطان هر دو جستم تا چه پیش آید
بقرص نان خلقانی قناعت کردم از دنیا
ز حرص آز و رنج خلق رستم تا چه پیش آید
بصورت کار من شد پیش و در معنیش پس دیدم
ازینمعنی بصورت پس نشستم تا چه پیش آید
خجل گشتم ازین گفتار بی کردار و بس کردم
دهان خویش را چون فیض بستم تا چه پیش آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش آید؟
میان مجلس رندان نشستم تا چه پیش آید؟
میان زاهدان محبوس بودم روزکی چندی
بحمدالله ازان زندان بجستم تا چه پیش آید؟
کنون در مجلس رندان برای کاسهای دُردی
[...]
به همت کشتی تن را شکستم تا چه پیش آید
درین دریای بی پایان نشستم تا چه پیش آید
یکی صد شد زتسبیح ریایی عقده کارم
کمر در خدمت زنار بستم تا چه پیش آید
زبیتابی گره نگشود از کار سپند من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.