نصیب از نعمت بسیار دیگرگون نخواهد شد
زدریا قطره ای آب گهر افزون نخواهد شد
نباشد از فروغ مهر تابان لعل را سیری
زخون خوردن پشیمان آن لب میگون نخواهد شد
گرانجانی بود بار گران بر دل بزرگان را
به سوزن عیسی ما بار بر گردون نخواهد شد
به رنگ خود برآرد سیل را دریای روشندل
غبار خط حریف حسن روزافزون نخواهد شد
زلیخا یافت عمر رفته را از صحبت یوسف
زسودای محبت هیچ کس مغبون نخواهد شد
غبار جرم ما در دل نخواهد ماند رحمت را
محیط از رهگذار سیل دیگرگون نخواهد شد
زچشم شوخ لیلی گوشه ای خوش می کند صائب
غبار ما پریشان سیر چون مجنون نخواهد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوعاتی مانند نعمتها، عشق و پشیمانی میپردازد. شاعر با بیان اینکه نعمتها و زیباییها تغییر نپذیرند، به رابطهای اشاره میکند که در آن افراد از عشق و زیباییها لذت میبرند، اما این تجربههای زیبا نمیتواند بهطور دائم باقی بماند. همچنین، شاعر به بار گران و سنگینی که بر دل بزرگان است، پرداخته و نشان میدهد که با وجود تمام سختیها و پشیمانیها، عشق و زیبایی همواره وجود دارند و نمیتوان آنها را بهراحتی از دست داد. در پایان، شاعر به وضعیت روحی و دلشکسته فردی مانند مجنون اشاره میکند که تحت تأثیر عشق قرار دارد و نمیتواند از آن رهایی یابد. به طور کلی، شعر بر مفهوم عشق و ناچاری انسان در برابر زیباییها تأکید دارد.
هوش مصنوعی: دریافت نعمت و خوشبختی، به اندازهی تناسب و تلاش هر فرد خواهد بود و هیچ کس نمیتواند از دریای بزرگی فقط یک قطرهی بیشتر از آنچه که برایش مقدر شده، به دست آورد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از درخشش و زیبایی مهر و ماه سیراب نشود، هرگز از تکرار لذتهای شیرین و لمس لبهای زیبا پشیمان نخواهد شد.
هوش مصنوعی: بار سنگینی که بر دل بزرگترها است، به راحتی و با سوزن عیسی نمیتوان از دوش آنها برداشت. این بار بر گردون (دنیا) نخواهد رفت و همچنان سنگینی خود را خواهد داشت.
هوش مصنوعی: سیل دریا به رنگ خود نمایان میشود و دلهای روشن، غبار خط حریف را نشان میدهند. زیبایی و خوشی هر روز بیشتر و بیشتر نمیشود.
هوش مصنوعی: زلیخا با گفتگو و حضور یوسف، دورانی که از او فوت شده بود را به دست آورد. در عشق و محبت، کسی ضرر نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: غبار گناه و نقص ما در دل نخواهد ماند و رحمت الهی ما را دربر خواهد گرفت؛ مسیر زندگی تغییر خواهد کرد و مانند سیل دیگری نخواهد بود.
هوش مصنوعی: از چشمهای بازیگوش لیلی، گوشهای زیبا نمایان میشود. صائب، غبار وجود بینظم و پریشان ما مانند مجنون نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا مِهر سیَه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جایِ آشتی نگذاشت
مگر آهِ سحرخیزان سویِ گردون نخواهد شد؟
مرا روزِ ازل کاری به جز رندی نفرمودند
[...]
مرا دل از خرابات مغان بیرون نخواهد شد
چه سوی خانقاهش ره نمایم چون نخواهد شد
به طوف گلشن و گل رند عاشق را کجا جویی؟
که جز با روی گلرنگ و می گلگون نخواهد شد
به صحرای جنون هر کو قدم زد چون مرا بیند
[...]
مرا شوق حضور او ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
نه من تنها که خلقی از خدا این آرزو دارند
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری به جز شوقش نفرمودند
[...]
مرا در سینه دل چون نافه تا پرخون نخواهد شد
نصیبم نکهتی زان طره شبگون نخواهد شد
کمال ناامیدی بین کزان نامهربان شادم
به من بیمهریش گر زانچه هست افزون نخواهد شد
من و از محفلش اندیشه رفتن؟ محالست این
[...]
ز چین زلف پر چینت دلم بیرون نخواهد شد
چنینش قسمت افتاده است و، دیگرگون نخواهد شد
شنیدم بوسه ای، با نقد جانی می کنی سودا
اگر دارد حقیقت، هیچ کس مغبون نخواهد شد
نظر بر ماه کردم دوش و، دیدم مصحف رویت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.