گنجور

 
صائب تبریزی

هلال عید از گردون زنگاری هویدا شد

پی بیرون شد از دریای غم کشتی مهیا شد

زماه نو چنان شد صیقلی آیینه دلها

که هر کس هر چه در دل داشت بی مانع هویدا شد

به از روشندلی تیر شهابی نیست شیطان را

که شد باریک زاهد تا هلال عید پیدا شد

به ساغرهای پی در پی مرا دریاب ای ساقی

که بر تن پوست خشک از زهد خشکم همچو مینا شد

به چندین چشم بر گردون هلال عید می جستم

زموج باده چندین ماه نو یکبار پیدا شد

به صد رنگینی طاوس بیرون آمد از خلوت

بط می گرچه چندی از نظر پنهان چو عنقا شد

به یک ناخن گره نتوان گشود از عقده مشکل

دل عالم زماه عید حیرانم که چون وا شد

چو بوی گل که از بسیاری برگ گل افزاید

زماه روزه حسن دختر رز عالم آرا شد

نگردد ساز چون قانون عشرت می پرستان را؟

که مضراب دگر صائب زماه نو مهیا شد

 
 
 
مولانا

سوم ترجیع این باشد که بر بت اشک من شاشد

برآشوبد، زند پنجه، رخم از خشم بخراشد

نسیمی

ندانم تا دگربار این دل ریشم چه شیدا شد

مگر عکس رخ دلبر به جان باز آشکارا شد

دگر چون با دلم لعلش نهان در گفت‌وگو آمد

صدای ناله زار دل ریشم به هرجا شد

به صحرا چون که بیرون رفت باز آن دلبر از خلوت

[...]

امیرعلیشیر نوایی

ملمع خرقه‌ام از وصله‌ها بادپالا شد

بدان هیأت که گویی داغ‌های باده هرجا شد

وز آنها پاره ای دیگر بسان جامه کعبه

به بین کش دوخته بر روی محراب مصلا شد

چه عالی رتبه شد دیر مغان کز نام او مستی

[...]

بیدل دهلوی

به امید فنا تاب وتب هستی‌گوارا شد

هوای سوختن بال و پر پروانهٔ ما شد

فکندیم از تمیز آخر خلل درکار یکتایی

بدل شد شخص با تمثال تا آیینه ییدا شد

زبان حال دارد سرمهٔ لاف‌کمال اینجا

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
خالد نقشبندی

هزبر بیشه مردی سلیم بن محمود آنکه

به نوک نیزه اش بس عقده واناشده، واشد

ز کینش رزمگه شد دشت چین از بس تن بی جان

تو می گوئی ز جبهه ش قابض الارواح هویدا شد

تمنا داشت پیش شیر شیران داور اعظم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه