زخود هر کس که بیرون رفت کی با همرهان سازد؟
که مسکن نیست بوی پیرهن با کاروان سازد
ندارد پرده پوشی پای خواب آلود چون دامن
همان بهتر که تیر کج به آغوش کمان سازد
به نرمی خصم بد گوهر حصار عافیت گردد
که مغز از چرب نرمی عمرها با استخوان سازد
هلال عید می سازد قد خم گشته ما را
همان عشقی که در پیری زلیخا را جوان سازد
چه خواهد کرد با دلهای مومین آتشین رویی
که با آهن دلی آیینه را آب روان سازد
مکن اندیشه از زخم زبان چون عشق صادق شد
که چون شد صبح روشن شمعها را بی زبان سازد
به پایان چون برم این راه بی انجام را صائب؟
که حیرانی مرا در هر قدم سنگ نشان سازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تفکر عمیق و دقت در روابط انسانی و احساسات اشاره دارد. شاعر از وجود مشکلات و موانع در زندگی صحبت میکند و به ارزش عشق و محبت در مقابل سختیها تأکید میکند. او اشاره میکند که اگر کسی از خود دور شود، دیگر نمیتواند با دیگران رابطه خوبی برقرار کند و زندگی به شکلی غیرقابل پیشبینی پیش خواهد رفت. نویسنده میگوید که عشق میتواند افراد را در سختیها جوان و شاداب نگه دارد و به آنها امید بدهد. در نهایت، شاعر به ناامیدی و سردرگمی در واکنش به درد و زخمهای زندگی اشاره میکند، و این نکته را مطرح میکند که تنها با عشق صادقانه میتوان بر مشکلات غلبه کرد.
هوش مصنوعی: هر کس که از خود فاصله بگیرد، نمیتواند با همسفرانش هماهنگ شود؛ چرا که نمیتوان بوی پیراهن را با کاروانی که در حال حرکت است، همراه کرد.
هوش مصنوعی: بهتر است که کسی که خواب آلود است نتواند خود را پنهان کند، درست مانند دامن که به خودی خود مناسب نیست. بهتر است که تیر کج به جای اینکه به درستی پرتاب شود، در آغوش کمان قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: دشمن بدخواه به آرامی موجب میشود که حصار امنیتی ما استحکام یابد، زیرا عمر هر فرد مانند مغزی است که با چربی دوران زندگیاش بر استخوانهای وی اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: هلال عید به ما نمایی تازه میبخشد و ما را به یاد عشق جوانی میاندازد؛ همان عشقی که میتواند در دوران پیری زلیخا را به جوانی بازگرداند.
هوش مصنوعی: چه بر سر دلهای مؤمنان میآید وقتی که کسی با روی آتشین و دلی آهنین، آینه را به آب روان تبدیل کند؟
هوش مصنوعی: نگران زخم زبان دیگران نباش، چون عشق واقعی و صادقانه به وجود آمد، مانند صبح روشنی که میآید و شمعها را بدون نیاز به کلام روشن میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که به انتهای این مسیر بیپایان برسم، از خودم میپرسم: آیا ارزش ادامه دادن دارد؟ زیرا هر قدمی که برمیدارم، فقط به گیجی و سردرگمی من میافزاید و مانند سنگی در مسیرم قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بتم از غمزه و ابرو، همه تیر و کمان سازد
به غمزه خون دل ریزد به ابرو کار جان سازد
چو در دام سر زلفش همه عالم گرفتار است
چرا مژگان کند ناوک چرا ابرو کمان سازد؟
خرابی ها کند چشمش که نتوان کرد در عالم
[...]
چو جان عاشقان آن ماه را سلطان و خان سازد
جهانی پیش او خود را غلام رایگان سازد
خرامان می رود آن شوخ و در وی عالمی حیران
بزرگ آن صانعی کز آب آن سرو روان سازد
بر ابرو خال دارد آن بت و جانم فدای او
[...]
نگه را، عکس رخسار تو، شاخ ارغوان سازد
شکست رنگ من، آیینه را برگ خزان سازد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.