به رغبت با خم زلفش دل بیتاب میسازد
چو آب زندگی با ماهی این قلاب میسازد
شود گلزار ابراهیم آتش بر گنهکاران
دل ما را چنین گر شرم عصیان آب میسازد
به احسان ای توانگر دستگیری کن فقیران را
که دریا بهر ریزش ابر را سیراب میسازد
سپهر کجرو از جا در نیارد اهل تمکین را
خس و خاشاک را سرگشته این گرداب میسازد
سفیدیهای مو گفتم شود صبح امید من
ندانستم که غفلت پردههای خواب میسازد
وفاداری مجو از دولت هرجایی دنیا
به یک روزن کجا خورشید عالمتاب میسازد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و تأثیر آن بر دل و زندگی انسانها میپردازد. شاعر به زیبایی زلف معشوق اشاره میکند که چطور دلهای بیتاب را تحت تأثیر قرار میدهد، مانند آبی که زندگی ماهی را تأمین میکند. همچنین به عواقب گناهکاران و نیاز به لطف و دستگیری از فقیران اشاره دارد. جهان را به عنوان جایی معرفی میکند که کسی نمیتواند از آن فرار کند و خس و خاشاک در گرداب آن گم میشوند. در نهایت، شاعر به بیوفایی دنیا و غفلت از امیدها اشاره میکند و خاطرنشان میسازد که وفاداری در شرایط ناپایدار ممکن نیست.
هوش مصنوعی: دل بیتاب و عاشق با خوشرویی و زیبایی موهای او به آرامی و شوق زیاد درگیر میشود، همانگونه که آب زندگی برای ماهی وسوسهانگیز و جذاب است.
هوش مصنوعی: اگر گلزار ابراهیم (نماد بهشت و رفعت) آتش بر گنهکاران بزند، دل ما باید به خاطر شرم از گناه، به حالت عذابی آب شود.
هوش مصنوعی: ای ثروتمند، به فقیران کمک کن؛ زیرا مانند دریا که با بارش باران سیراب میشود، باید به نیازمندان یاری برسانی.
هوش مصنوعی: آسمان کجرفتار نمیتواند کسانی را که در آرامش و سکون هستند، به حرکت درآورد. اما این گرداب، فقط برای بیارزشها و بیسرپرستان مشکل ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: من از سفیدیهای مویم گفتم که نشانهای از صبح امید و زندگی جدید است، اما نمیدانستم که غفلت و بیتوجهی، مانند یک پرده خواب، مانع از دیدن آن آینده روشن میشود.
هوش مصنوعی: به وفاداری از نعمتهای دنیا دل نبند، چون در کجا میتوانی به یک روزن (نور) دست یابی و نوری که جهان را روشن میکند، پیدا کنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس کز گریه چشم من به خونِ ناب میسازد
مرا در پیش مردم دم به دم بیآب میسازد
مگر دارد کمینی بر دل بیدار من چشمت
که هر ساعت به نازی خویش را در خواب میسازد
سبب رنج و غمت شد راحت و عیش مرا، بنگر
[...]
مرا پیمانه کی سیر از شراب ناب میسازد؟
کجا ریگ روان را شبنمی سیراب میسازد؟
سفیدیهای مو گفتم پر و بالم شود، غافل
که غفلت بادبان را پردههای خواب میسازد
به دریا میرساند سیل خاک پای در گل را
[...]
دلم را آن مه زرگر چون زر در تاب میسازد
به دستش هرچه میافتد همان دم آب میسازد
چنینگر طیعبیدرتبهخورد و خوابمیسازد
به چشمت اشک را همگوهر نایاب میسازد
ضعیفی دامنت دارد خروش درد پیدا کن
که هرجا رشتهٔ سازیست با مضراب میسازد
درین میخانه فرش سجده باید بود مستان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.