گنجور

 
صائب تبریزی

کجا رخسار او تاب نگاه آشنا دارد؟

که آن گل خار در پیراهن از نشو و نما دارد

یکی صد شد فروغ آن لب لعل از غبار خط

که از گرد یتیمی چهره گوهر صفا دارد

به تیری ای کمان ابرو نشان کن استخوانم را

که از هر گوشه ای در چاشنی چندین هما دارد

مجو روی دل از آیینه رویان با تهیدستی

که از شبنم گل این باغ چشم رونما دارد

از ان روزی که چون گل دید آن چاک گریبان را

زبوی پیرهن در پیرهن اخگر صبا دارد

پشیمانی به گرد خاطرش هرگز نمی گردد

چنین سنگین دلی دوران کم فرصت کجا دارد؟

تبسم می کنی در روزگار خط، نمی دانی

که این شام سیه صبح قیامت در قفا دارد

مشو غافل زدوران خط پا در رکاب او

که آن ریحان سیراب از گل آتش زیر پا دارد

به فکر ما فراموشان پا در گل کجا افتد؟

که در هر گوشه ای چشم تو چندین آشنا دارد

مکن در راه او اندیشه از تاریکی سودا

که از هر لاله ای مجنون چراغی زیر پا دارد

سیه چشمی که در آیینه از تمکین نمی بیند

غم نومیدی و محرومی صائب کجا دارد؟

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خواجوی کرمانی

چه بادست اینکه می آید که بوی یار ما دارد

صبا در جیب گوئی نافه ی مشک ختا دارد

بطرف بوستان هر کس بیاد چشم میگونش

مدام ار می نمی نوشد قدح بر کف چرا دارد

چو یار آشنا از ما چنان بیگانه می گردد

[...]

ناصر بخارایی

تمتع از وصال زلف مشکینت صبا دارد

که در کویت هوائی گشت و زلفت را هوا دارد

تماشا را خوشست ای گل ز چشمم گوشهٔ آبی

اگر سرو سرافراز تو میلی سوی ما دارد

سر زلف تو رفت از سرکشی بر باد و از فتنه

[...]

کلیم

کند گر آرزوی دیدنت آیینه جا دارد

که از خورشید رویت در برابر رونما دارد

ندارد بزم میخواران به غیر از ما تنگ‌ظرفی

صراحی بر رخ هرکس که می‌خندد به ما دارد

نویسم نامه و از بس که خون می‌گریم از هجرت

[...]

صائب تبریزی

ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن

چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غافل

چنار از سالخوردیها، زره زیر قبا دارد!

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه