مغیلان پای نازک طینتان را در حنا دارد
چه غم دارد زخار آن کس که آتش زیر پا دارد؟
مکش رو در هم از حکم قضا، ورمی کشی در هم
چه پروا آتش از چین جبین بوریا دارد؟
نشان مردمی در مردم عالم نمی یابم
اگر دارد وجودی مردمی، مردم گیا دارد
درین صحرای وحشت خضر دلسوزی نمی بینم
مگر هم گرم رفتاری چراغم پیش پا دارد
زمین خاکساری سایه گل بر نمی تابد
صبا با آن سبکروحی درین ره نقش پا دارد
درخت رز به صد رعنایی اول برون آمد
زپا هرگز نیفتد هر که دستی در سخا دارد
به خاموشی زمکر دشمن بدرگ مشو ایمن
چو توسن گوش خواباند لگدها در قفا دارد
زپیش دیده صائب چنین دامن کشان مگذر
که چون بند قبا صد جا سر بند ترا دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عمیق انسانیت، عشق و سرنوشت میپردازد. شاعر به توصیف حال و روز انسانها در دنیای پرآشوب میپردازد و ناتوانی و دردهای آنها را بیان میکند. در میان این سختیها، شاعر به وجود محبت و دلسوزیهای کمیاب اشاره میکند و از کمبود مردانگی در رفتارها سخن میگوید. او با اشاره به طبیعت و زیبایی آن، نمادهایی از صداقت و انسانیت را جستجو میکند و در نهایت هشدار میدهد که در دنیای پرخطر نباید از مسیر خود منحرف شد و به دقت باید مراقب گرایشات و رفتارهای دیگران بود. شعر با نگاهی عمیق به روح بشر و چالشهای آن، پیامی از امید و تلاش برای بهتر شدن را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: مغیلان که از نازکی بدنشان مشهورند، پای خود را در حنا رنگ کردهاند. اما چه کسی به فکر آن شخصی است که در زیر پایش آتش میسوزد و در درد و رنج به سر میبرد؟
هوش مصنوعی: اگر نگریستن به تقدیر را کنار بگذاری، و اگر به اوضاع دنیا بیتوجه باشی، نگران چه چیزی هستی؟ آیا میدانی که آتش از چروکهای پیشانی چقدر میسوزد؟
هوش مصنوعی: در میان مردم جهان، نشانی از انسانیت و شرافت نمیبینم. اگر کسی هم انسانی باشد، فقط به جانداران سبز اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در این بیابان خوفناک، هیچ کس را پیدا نمیکنم که دلش به حال من بسوزد جز اینکه چراغی در دست دارد و راه را روشن میکند.
هوش مصنوعی: زمین که در حقیقت جایگاه تواضع و پایینجایی است، به هیچ وجه سایه گل را نمیپذیرد. در عوض، نسیم که روحی سبک و آزاد دارد، در این مسیر اثر پا خود را به جا میگذارد.
هوش مصنوعی: درخت گل سرخ به زیبایی و شکوه تمام از زمین بیرون آمده و هرگز نمیافتد، زیرا هر کسی که با سخاوت و generosity دست و پنجه نرم کند، پایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: در حالتی که دشمن در کمین است، نباید احساس امنیت کنی. مانند اسبی که به خواب میرود و بیخبر از خطر، ناگهان ضربههایی را به خود میبیند.
هوش مصنوعی: از جلوی چشم صائب سریع رد نشو، چرا که مانند بند قبا، هزاران نقطه وجود دارد که تو را به خود میکشاند و نمیگذارد دور شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه بادست اینکه می آید که بوی یار ما دارد
صبا در جیب گوئی نافه ی مشک ختا دارد
بطرف بوستان هر کس بیاد چشم میگونش
مدام ار می نمی نوشد قدح بر کف چرا دارد
چو یار آشنا از ما چنان بیگانه می گردد
[...]
تمتع از وصال زلف مشکینت صبا دارد
که در کویت هوائی گشت و زلفت را هوا دارد
تماشا را خوشست ای گل ز چشمم گوشهٔ آبی
اگر سرو سرافراز تو میلی سوی ما دارد
سر زلف تو رفت از سرکشی بر باد و از فتنه
[...]
کند گر آرزوی دیدنت آیینه جا دارد
که از خورشید رویت در برابر رونما دارد
ندارد بزم میخواران به غیر از ما تنگظرفی
صراحی بر رخ هرکس که میخندد به ما دارد
نویسم نامه و از بس که خون میگریم از هجرت
[...]
ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن
چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟
نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غافل
چنار از سالخوردیها، زره زیر قبا دارد!
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.