گنجور

 
صائب تبریزی

سر هر کس که گرم از باده منصور می گردد

به چشمش چوب خشک دار نخل طور می گردد

سر دارالامان نیستی گردم، که هر موری

در آن مهمانسرا همکاسه فغفور می گردد

چه خواهد شد من افتاده را از خاک برداری؟

کف دست سلیمان پایتخت مور می گردد

مگردان روی جرأت از دم شمشیر نومیدی

که آه سرد آخر مرهم کافور می گردد

شکر از تلخکامان باز می گیری، نمی دانی

که تنگ شکرت آخر نصیب مور می گردد

کمان کهکشان از آتش آهم ملایم شد

کمان چین ابروی تو کی کم زور می گردد؟

تماشای ترا بر هیچ کس غیر از تو نپسندم

که گر این است حسن، آیینه چشم شور می گردد

اگر یک لحظه از خال لب او چشم بردارم

سویدا در دل بیطاقتم زنبور می گردد

به فکر دامن دشت عدم گاهی که می افتم

به چشمم چار دیوار عناصر گور می گردد

تلاش بزم بی کیفیت گردون مکن صائب

که جای جام می آنجا سر مخمور می گردد

 
 
 
صائب تبریزی

ز خط هشیار کی آن نرگس مخمور می گردد؟

نمک بیهوشدارو زین می پرزور می گردد

زداغ عشق سر تا پای من چشم بصیرت شد

که از خورشیدتابان عالمی پر نور می گردد

زبی برگی به حسن عاقبت امیدها دارم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

ز من دور آن پری پیکر به صد دستور می‌گردد

به دل نزدیک‌تر از جان به ظاهر دور می‌گردد

برای زخم تیرش سینة بی‌طالعی دارم

که گر الماس ریزم مرهم کافور می‌گردد

نگاه ما چه سربازی تواند کرد در کویش

[...]

جویای تبریزی

دل از عشق مجازی کی مرا مسرور می‌گردد

که این پروانه دایم گرد شمع طور می‌گردد

گزند از پهلوی خود می‌رسد ارباب خواهش را

دل از جوش هوس‌ها خانهٔ زنبور می‌گردد

نباشی از نمک‌پرورده‌ات هم روز بد ایمن

[...]

حزین لاهیجی

نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گردد

که داغم از نگاه تنگ چشمان شور می گردد

اگر یابد کسی از وسعت آباد دل، آگاهی

به چشمش دامن صحرای امکان گور می گردد

چه شهد است این که در زیر نگاه، ای رخنه گر داری؟

[...]

سعیدا

چه شور است این که بر گرد سر مخمور می‌گردد

که جان کندن به تلخی در مذاقم شور می‌گردد

تو را کاکل به گرد سر چرا پیچیده می‌دانی

خیال خودپرستی بر سر مغرور می‌گردد

نمی‌دانم چه خوی است این بت وحشی‌مزاجم را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه