گنجور

 
صائب تبریزی

دل چه تلخیهای رنگارنگ ازان دلبر کشید

قطره خونی چه دریاهای خون بر سر کشید

در میان عاشقان من بی نصیب افتاده ام

ورنه قمری سرو را در زیر بال و پر کشید

زندگانی تلخ خواهد کرد بر صید حرم

تیغ عالمگیر او دامی که از جوهر کشید

از کنار آب حیوان خشک لب باز آمدن

مرگ را در زندگی بر روی اسکندر کشید

آن که مینا را زلب مهر خموشی بر گرفت

سرمه خاموشی از خط بر لب ساغر کشید

گرچه مجمر از ستمکاری زد آتش در سپند

دود تلخش انتقام از دیده مجمر کشید

من به زور عشق پیچیدم عنان مرگ را

ورنه چندین شمع را بر خاک این صرصر کشید

ساده بود از تار و پود راه، صحرای جنون

هرزه گردیهای من این صفحه را مسطر کشید

پختگان را زندگی با خامکاران مشکل است

اخگر ما خویش را در زیر خاکستر کشید

دل چو رفت از دست، بیزارم زچشم اشکبار

چند بتوان تلخی از دریای بی گوهر کشید؟

بر نمی دارد زبردستی می پرزور عشق

سر به جای پا نهد آن کس که این ساغر کشید

هر که صائب از قناعت کرد حفظ آبرو

در همین جا آب از سرچشمه کوثر کشید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابن یمین

صبح صادق بیرق نور از افق چون برکشید

خسرو سیارگان از باختر لشکر کشید

شاه ترک از باختر با تیغ زرین حمله کرد

رای هند از رأی او رایت سوی خاور کشید

شد روان کشتی برود نیل چون ملاح غیب

[...]

امیرعلیشیر نوایی

صبح چون رایت به فرق خسرو خاور کشید

باده خوش باشد ز جام خسروانی در کشید

کو کله کج نه به مستی هر که در وقت صبوح

لاله‌سان در جام یاقونی می احمر کشید

زیبدش در باغ رعنایی نمودن هرگه او

[...]

فضولی

هر که در بزم بلا جام توکل در کشید

از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید

نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست

ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید

طالب نام نکو را نیست باکی از بلا

[...]

کلیم

نیست مو کز فرق ما برگشته‌بختان سر کشید

بر سر شوریدگان سودای او لشکر کشید

ای دل از گرمی خورشید قیامت باک نیست

آه سردی میتوان در عرصه محشر کشید

من که یک دستم به جیب و دست دیگر بر سر است

[...]

صائب تبریزی

تا خط مشکین لب لعل ترا در بر کشید

موج بیتابی الف بر سینه کوثر کشید

زنگ هستی از دل ما برد ذوق نیستی

عود ما آخر دم خوش در دل مجمر کشید

این که گرد ماه تابان می نماید هاله نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه