باده منصور در جام و سبوی من رسید
صاف شد این سیل خونین تا به جوی من رسید
عالمی خوشوقت شد از نافه سودای من
بر جنون زد بر دماغ هر که بوی من رسید
گشت شیرین از صفای سینه من چون صدف
آب تلخ و شور دریا تا به جوی من رسید
عشق نارس بود تا در شیشه افلاک بود
این شراب خام آخر در کدوی من رسید
غیرتم از نارسایی خون خود را می خورد
گرچه از مشرق به مغرب گفتگوی من رسید
آب آهن را زمین تشنه لب آهن رباست
تیغ او خواهد به فریاد گلوی من رسید
آه نومیدی غبار هستیم را برده بود
بر سر بالین من تا چاره جوی من رسید
در تلافی کوه غم از خاطرش برداشتم
دوش هرکس را گرانی از سبوی من رسید
سالکان را شوق من صائب سبکرفتار کرد
هرکسی هرجا رسید از گفتگوی من رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاست هر سو فتنه گویی فتنه جوی من رسید
بر سمند ناز ترک تندخوی من رسید
باد عنبربو چرا شد گرد مشکین بهر چیست
گر نه از صحرا غزال مشکبوی من رسید
اشک خونین بر رخ زردم نشانی بیش نیست
[...]
باز تیغ ظلم بر کف تندخوی من رسید
ریخت هر سویی دو صد خون تا به سوی من رسید
هر چه از طوفان اشک من رسید اندر غمش
بر همه روی زمین اول به روی من رسید
سنگباران فلک صد جا سرم را هم شکست
[...]
بر گلویم تیغ ترک تند خوی من رسید
تشنه لب بودم که آبی بر گلوی من رسید
از نسیم وصل جانها را معطر شد دماغ
غالبا کز ره غزال مشکبوی من رسید
ژاله وش بارید ازو سنگ ملامت بر سرم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.