جان بیمغزان به خاک تیره واصل میشود
کاروان کف بیابان مرگ ساحل میشود
میشود تن، روح تنپرور به اندک فرصتی
قطره ناصاف آخر مهره گل میشود
جسم هر کس را فلک چون رشته پیچ و تاب داد
عاقبت شیرازه جمعیت دل میشود
جامه فتح است آگاهی درین وحشتسرا
غوطه در خون میزند صیدی که غافل میشود
زیر با منت از بدخویی خلقم که موج
واصل دریا ز دست رد ساحل میشود
دوستی با ناتوانان مایه روشندلی است
موم چون با رشته سازد شمع محفل میشود
شبنم از روشن روانی محو شد در آفتاب
هرکه صائب صاف گردد زود واصل میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تحولات زندگی و سرنوشت انسانها اشاره دارد. به طور کلی، بیان میکند که جانهای بیهدف به خاک میافتند و مرگ پایان کاروان زندگی است. زمانی که فرصت مناسب به دست میآید، روح انسان به وجود میآید. همچنین، به دشواریها و پیچیدگیهای زندگی اشاره میکند و این که در نهایت، انسجام و همبستگی انسانها مهم است. شناخت حقیقت و آگاهی از نقاط ضعف میتواند دری را به سوی پیروزی و روشنایی باز کند. دوستی و محبت به دیگران، به ویژه ناتوانان، باعث میشود زندگی روشنتر و پربارتر شود، و در نهایت، هرکسی که به حقیقت نزدیکتر شود، به آرامش و سعادت میرسد.
هوش مصنوعی: جان بیمغزها به سرزمینی تاریک و عمیق میرود و کاروانی که در بیابان مرگ در حال حرکت است به ساحل میرسد.
هوش مصنوعی: بدن انسان، در زمانی کوتاه و با کمترین فرصت، میتواند به شکلی زیبا و ظریف تبدیل شود؛ همانگونه که قطرهای ناپاک در نهایت میتواند به گل تبدیل شود.
هوش مصنوعی: هر فردی در زندگی تحت تأثیر قدرتهای فراسوی خود قرار میگیرد و در نهایت، پیوندهای معنوی و عاطفی او شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: پوشش پیروزی، دانایی است در این دنیای پر از ترس. در اینجا، شکارچیای که غافل است، در خون فرو میرود.
هوش مصنوعی: به خاطر بدرفتاری مردم، از دست دیگران ناراحت هستم، طوری که مانند امواج دریا که به خاطر فاصله از ساحل دور میشوند، از آنها دور افتادهام.
هوش مصنوعی: دوستی با افرادی که از ما کمتر توانایی دارند، باعث روشن شدن دل ما میشود؛ زیرا وقتی موم در کنار هم قرار میگیرد، میتواند شمعی روشن کند و فضای جمع را روشنتر کند.
هوش مصنوعی: شبنم به خاطر تابش آفتاب از میان رفت. هر کسی که قلبش پاک و صاف باشد، به سرعت به مقصود خود میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه میدانم که میرنجی و مشکل میشود
گر نکوبی حلقه صد جا بر در دل میشود
همچو فانوسش کسی باید که دارد پاس حسن
زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل میشود
یک رهش خاص از برای جان ما بیرون فرست
[...]
گر شکر در جام ریزم، زهر قاتل میشود
چون صدف گر آب نوشم، عقدهٔ دل میشود
عاشق پرشِکوه خاموش از تغافل میشود
طوطی از آیینه چون رو دید، بلبل میشود
فارغ از زخم خس و خاریم کز فیض چمن
دامنت ما خود به خود چون غنچه پر گل میشود
دست و پایی زن، که نبود در شمار زندگان
[...]
ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل میشود
آسیا بیپره چون گردید، باطل میشود
عاقلان را پاس این و آن، کم از زنجیر نیست
چون میخواهد، اگر دیوانه عاقل میشود
تا نسازی خرج نقد خود، نمیآید به کار
[...]
از من آن چشم تغافلکیش غافل میشود
گر چنین خواهد گذشتن کار مشکل میشود
عشق هرکس را که پوشد خلعت غم در لباس
گاه با اختر گهی با غنچه یکدل میشود
بعد مردن هم محبت شمع بالین من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.