هرکجا خوبان چراغ دلبری بر میکنند
شمع را پروانه، آتش را سمندر میکنند
عشق را با ناتوانان التفات دیگرست
فربهانصافان شکار صید لاغر میکنند
آه ازین خورشیدرخساران که از تردامنی
از گریبان دگر هر صبح سر برمیکنند
غافلان را عمر در امروز و فردا میرود
عارفان امروز را فردای محشر میکنند
نامهپردازان در ایام فراق دوستان
با کدامین دست و دل یارب قلم سر میکنند
در زمین پاک خرسندی قناعتپیشگان
خاک میلیسند و استغنا به شکر میکنند
هوشیاران را غم ایام میسازد زبون
دردنوشان زود غم را خاک بر سر میکنند
پخته شو تا روز محشر ایمن از دوزخ شوی
ورنه عود خام را در کار مجمر میکنند
صحبت دریادلان صائب بهار رحمت است
موم را در یک نفس این قوم عنبر میکنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمندِ مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
گوییا باور نمیدارند روزِ داوری
[...]
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
واعظان تا چند منع جام و ساغر میکنند
چون دماغ خویش را هم گه گهی تر میکنند
از قدح آنانکه گاه نشئه مییابند فیض
زین شرف چون منع محرومان دیگر میکنند
چون صفا از توبه اهل زهد را ظاهر نشد
[...]
واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون بخلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلى دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
عامیان شعر تو با شکر، برابر میکنند
عارفان زین وهم باطل، خاک بر سر میکنند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.