گنجور

 
صائب تبریزی

هرکجا خوبان چراغ دلبری بر می‌کنند

شمع را پروانه، آتش را سمندر می‌کنند

عشق را با ناتوانان التفات دیگرست

فربه‌انصافان شکار صید لاغر می‌کنند

آه ازین خورشیدرخساران که از تردامنی

از گریبان دگر هر صبح سر برمی‌کنند

غافلان را عمر در امروز و فردا می‌رود

عارفان امروز را فردای محشر می‌کنند

نامه‌پردازان در ایام فراق دوستان

با کدامین دست و دل یارب قلم سر می‌کنند

در زمین پاک خرسندی قناعت‌پیشگان

خاک می‌لیسند و استغنا به شکر می‌کنند

هوشیاران را غم ایام می‌سازد زبون

دردنوشان زود غم را خاک بر سر می‌کنند

پخته شو تا روز محشر ایمن از دوزخ شوی

ورنه عود خام را در کار مجمر می‌کنند

صحبت دریادلان صائب بهار رحمت است

موم را در یک نفس این قوم عنبر می‌کنند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

واعظان کـ‌این جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کارِ دیگر می‌کنند!

مشکلی دارم، زِ دانش‌مندِ مجلس بازپرس

توبه‌فرمایان، چرا خود توبه کم‌تر می‌کنند؟

گوییا باور نمی‌دارند روزِ داوری

[...]

صوفی محمد هروی

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
امیرعلیشیر نوایی

واعظان تا چند منع جام و ساغر می‌کنند

چون دماغ خویش را هم گه گهی تر می‌کنند

از قدح آنانکه گاه نشئه می‌یابند فیض

زین شرف چون منع محرومان دیگر می‌کنند

چون صفا از توبه اهل زهد را ظاهر نشد

[...]

شیخ بهایی

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت میروند آن کار دیگر می‌کنند

مشکلى دارم ز دانشمند مجلس باز پرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند ؟

میرزاده عشقی

عامیان شعر تو با شکر، برابر می‌کنند

عارفان زین وهم باطل، خاک بر سر می‌کنند

کارگاه قند نبود، آن دهان کآید برون

هر سخن، تشبیه آن بر قند و شکر می‌کنند

کارگاه قند از یک درش، قند ار می‌برند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میرزاده عشقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه