ناله آتش عنانم رخنه در گردون کند
گریه پا در رکابم شهر را هامون کند
دامن فکر بلند آسان نمی آید به دست
سرو می پیچد به خود تا مصرعی موزون کند
دست لیلی را غرور حسن دارد در نگار
پنجه شیران مگر دلجویی مجنون کند
پای ما از خار صحرای جنون را ساده کرد
وای بر دستی که خار از پای ما بیرون کند
کار با عمامه و دور شکم افتاده است
خم درین محفل بزرگیها به افلاطون کند
رزق ما لب بستگان را بی طلب خواهد رساند
آن که خاک بی زبان را طعمه از قارون کند
صفحه را جیب و بغل گنجینه گوهر شود
خامه صائب چو دست از آستین بیرون کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به بیان احساسات عمیق و ناپایداری انسانها در زندگی میپردازد. ناله آتش نماد درد و عذاب درونی است که بر روح انسان تاثیر میگذارد. گریه و شور و حال روحی، شهر را به نوعی دچار تحول میکند. فکر بلند و عمیق به آسانی به دست نمیآید و به نوعی شبیه به سروست که برای زیبایی در پی نظم میگردد. عشق و زیبایی نیز با غرور و توداری خاصی همراه است و میتواند دل افراد را درگیر کند. در نهایت، شعر به تناقضات زندگی اشاره میکند و به چالشهای مختلف انسانی، از جمله فقر و ثروت میپردازد. وجود امید به بهبود و تغییر در میان سختیها، از زیرمتنهای این شعر است.
هوش مصنوعی: آتش در درونم زبانه میکشد و حالاتم را تحتتأثیر قرار میدهد، بهطوریکه اندوه و افسردگیام آسمان را میشکافد. در حالی که با ناراحتیهایم در زندگیام پیش میروم، نمیتوانم از تأثیر آن بر شهر و زمانهی خود غافل بمانم.
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهی عمیق و بلند به راحتی به دست نمیآید؛ بلکه مانند درخت سروی است که به خود میپیچد و نیاز به تلاش و همت دارد تا بتواند به نتایج زیبا و موزونی برسد.
هوش مصنوعی: دست لیلی به خاطر زیباییاش حالتی مغرور دارد که مانند پنجه شیران است، اما این زیبایی تنها زمانی معنا پیدا میکند که مجنون به او دلجویی کند.
هوش مصنوعی: پای ما به خاطر دیوانگی در صحرا پر از خار شده، اما وای بر دستی که بخواهد این خارا را از پای ما بیرون بیاورد.
هوش مصنوعی: این بیت به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد بزرگ و با دانش، مانند افلاطون، در محفلهایی با افرادی که فقط ظاهر و تظاهر دارند، مثل کسانی که عمامه میپوشند و شکمهای برجسته دارند، قرار گرفتهاند. به طور کلی، انتقاد از سطحینگری و ظاهربینی در جامعه است.
هوش مصنوعی: روزیشان را به کسانی که به دنبال رزق نیستند تقدیم خواهد کرد، همانی که میتواند خاکی بیزبان را به ثروت و نعمتهایی همچون قارون بدل کند.
هوش مصنوعی: وقتی قلم صائب از آستینش بیرون میآید، صفحهای که در آن مینویسد، به مانند جیب و کنارههایش، پر از جواهر و گنجینههای ارزشمند میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ابر آزاری بلؤلؤ باغرا قارون کند
در چمن بیجاده از پیروزه سر بیرون کند
گر نبد کنجور قارون ابر درافشان چرا
هر بهار از گنج قارون باغرا قارون کند
گوشوار شاخ را از لؤلؤ لالا کند
[...]
ای خداوندی که از دریای دستت روزگار
آز مفلس را چو کان تا جاودان قارون کند
گر سموم قهر تو بر بحر و کان یابد گذر
در این بیجاده و بیجادهٔ آن خون کند
ور نسیم لطف تو بر آتش دوزخ وزد
[...]
هر شب این اندیشه در بر غنچه را دل خون کند
کز دل آخر چون جمالت روی گل بیرون کند
تا ببندد خواب نرگس تا گشاید کار گل
گاه مرغ افسانه خواند گاه باد افسون کند
از صبا روی صحاری خنده چون لیلی کند
[...]
کی گره باز از دل من باده گلگون کند؟
نی مگر دست نوازش ز آستین بیرون کند
خارخاری هر که را در دل بود چون گردباد
ریشه هیهات است محکم در دل هامون کند
چشم پوشیدن زدنیا بر خسیسان مشکل است
[...]
میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کند
شمع را گر تن نکاهد زندگانی چون کند؟
دایه را پستان به ناخن میتراشد طفل عشق
تا دمی شیرش مبادا در گلو بی خون کند
آنکه میخواهد غمی بردارد از روی دلم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.