گنجور

 
صائب تبریزی

باطلان را گفتگوی حق اثر در دل کند

آب شیرین گر زمین شور را قابل کند

چون جواب تلخ از احسان خود باشد خجل

بحر را همت اگر در دامن سایل کند

نعل در آتش گذارد هر که را درد طلب

هفتخوان چرخ را چون آه یک منزل کند

باده لعلی نماید در صراحی خویش را

خون ما چون سرکشی از گردن قاتل کند؟

خط مشکین در فسون بیهوده می سوزد نفس

نیست ممکن سحر چشم یار را باطل کند

از گرانسنگی سبک جولان شود سیل ضعیف

روح را خواب گران در سیر مستعجل کند

 
 
 
امیر معزی

عشق یارم هر زمانی منزل اندر دل کند

تا به زیر حلقهٔ زلفش دلم منزل‌کند

دل‌که از من بگسلد منزل‌کند در زلف او

عشق او کز در درآید منزل اندر دل کند

هرکجا او بگذرد رویش جهان پرگل‌کند

[...]

صائب تبریزی

هر که قطع راه مطلب در رکاب دل کند

هفتخوان چرخ را چون آه یک منزل کند

خاک در دستش بود، چون باد، هنگام رحیل

هر که اوقات گرامی صرف آب و گل کند

هر که می داند به سعی این راه را نتوان برید

[...]

سلیم تهرانی

در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند

جلوه چون آب روان در سایهٔ سنبل کند

هرکه را افتد هوای آن لب میگون به سر

غنچه‌ای از گوشهٔ دستار هردم گل کند

از فغان و ناله گلشن را به تنگ آورده است

[...]

واعظ قزوینی

فکر زلفت، دود دل را دسته سنبل کند

حرف رخسارت، نفس را رشک شاخ گل کند

سیدای نسفی

بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل کند

حلقه زنجیر را در پای من سنبل کند

مهربانی می کند هر کس شکستم می دهد

بر سر من پا گذارد جای چون کاکل کند

در جوار بزرگان یابند خوردان تربیت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه