با دهان خشک هرکس خندهٔ تر میزند
ساغر تبخالهاش پهلو به کوثر میزند
سیر چشمان را نسازد تنگدستی دربهدر
حلقه خود را از تهی چشمی به هر در میزند
میکند خاکسترم در لامکان پرواز و شوق
همچنان بر آتشم دامان محشر میزند
شد ز سودا استخوان پهلوی من بس که خشک
گر کنم بستر ز سنگ خاره مسطر میزند
در زمان عقد دندان و لب جان بخش تو
در صدفها پیچ و تاب رشته گوهر میزند
میفزاید حرص را نعمت که در دریای شهد
دست و پا مور حریص از بهر شکر میزند
آن که گل بر سر زند، غافل که هنگام زدن
دست را با شاخ گل یک بار بر سر میزند
چون علم در راستی هر کس سرآمد گشته است
بیمحابا غوطه در دریای لشکر میزند
هرکه میگوید حدیث عشق با افسردگان
از تهیمغزی به خون مرده نشتر میزند
گرچه صائب بستر و بالین من از آتش است
مرغ روح من ز خامی همچنان پر میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از تصاویری زیبا و نمادین به بیان احساسات و تجربیات انسانی میپردازد. شاعر از وضعیت انسانی با دهان خشک و غمگین شروع میکند و به تضاد بین شادی و ناکامی اشاره دارد. او احساس تنهایی و تنگدستی را توصیف میکند که باعث میشود انسان در جستجوی خوشبختی و معنای زندگی باشد. همچنین به عشق و زیباییهای آن اشاره میشود و اینکه چقدر انسانها برای رسیدن به این احساسات تلاش میکنند، حتی در شرایط سخت. در نهایت، شاعر با بیان اینکه روح او از خامی پرواز میکند، نشان میدهد که با وجود همه مشکلات، امید و آرزو هنوز وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با دهان خشک و بیحالی میخندد، در واقع نشاندهندهٔ خوشحالیاش، نوشیدنیاش (ساغر) به قدری شیرین و دلپذیر است که حتی از آب کوثر هم بهتر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: سیر نگاهها در تنگدستی نمیگنجد و کسی که از فقر و بیپناهی رنج میبرد، با چشمی پر از حسرت به هر در و دیواری میزند.
هوش مصنوعی: خاکسترم را در فضایی نامحدود به پرواز درمیآورد، و اشتیاقم همچنان در دل آتش زنده است و مرا به سوی روز آخر فرا میخواند.
هوش مصنوعی: به دلیل عشق و غم دلی که دارم، استخوانهای پهلوی من خشک شده و حالا چنان است که اگر بخواهم در رختخواب بخوابم، احساس میکنم که بستر من مانند سنگ سخت است و خواب برایم دشوار شده است.
هوش مصنوعی: در زمان عقد، دندانها و لبهای تو مانند جان، در صدفها میپیچند و رشتههای گوهر را به اهتزاز در میآورند.
هوش مصنوعی: حرص و طمع انسان را به سمت نعمتها میکشاند، اما مانند موری که در دریای شیرین دست و پا میزند، تنها به دنبال پاداش و شکرگزاری است.
هوش مصنوعی: آن کسی که با خوشحالی و شادی گلی را بر سر میگذارد، باید بداند که هنگام این کار، شاخۀ گل یک بار به سرش میخورد و این ممکن است باعث درد یا آسیب شود.
هوش مصنوعی: هر کس در دانش و حقیقت به بلوغ و کمال رسیده باشد، بدون هیچ تردیدی و ترسی، مانند کسی که در دریای لشکر است، در فعالیت و تلاش میکوشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که درباره عشق صحبت میکند و این موضوع را با افرادی ناامید و افسرده در میان میگذارد، در واقع به آدمهای خسته و بیانگیزه آسیب میزند و بر زخمهایشان نمک میپاشد.
هوش مصنوعی: هرچند که جای خواب و استراحت من پر از آتش و مشکلات است، اما روح من با نادانی و خامیاش همچنان پرواز میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح ملک از مشرق اقبال سر بر می زند
نور خورشیدش علم بر چرخ اخضر می زند
هر نفس گردون غرامتهای دیگر می کشد
هر زمان دولت بشارتهای دیگر می زند
آسمان روی زمین را حسن جنت می دهد
[...]
شاه انجم چون ز برج جدی سر برمیزند
شدت سرما دم از تأثیر اختر میزند
در سر گیتی سحاب از برف چادر میکشد
در رخ گردون غمام از برق خنجر میزند
فرش گیتی را بخار از یشم تزئین میدهد
[...]
چون نبات از شکر میگونش سر بر میزند
عقل پندارد که طوطی بر شکر پر میزند
چون رقم پیدا شود از مشک بر کافور او
شام پنداری سر از حبیب سحر بر میزند
عارض او زیر خوی از تاب می گوئی مگر
[...]
چشم مخمور تو مستان را به هم بر میزند
شور عشقت، عاشقان را حلقه بر در میزند
دل همی نالد چو چنگ عشق تیز آهنگ او
در دل عشاق هر دم راه دیگر میزند
چشم عیارت به قصد خون خلقی، دم به دم
[...]
ترک چشمت بیسپاه حُسن خنجر میزند
تا هنوز از جانب رویت چه سر بر میزند
دل که محبوس است بیروی تو در زندان غم
میگشاید چون خیال عارضت در میزند
ساغر می میزند بر شیشهٔ تزویر سنگ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.