از گرفتاری دلم فارغ زپیچ و تاب شد
ناله زنجیر، خوابم را صدای آب شد
کوته است از حرف خاموشان زبان اعتراض
ایمن از تیغ است هر خونی که مشک ناب شد
جهل دارد همچنان خم در خم عصیان مرا
گر به ظاهر قامت خم گشته ام محراب شد
با فقیران دست در یک کاسه کردن عیب نیست
بحر با آن منزلت همکاسه گرداب شد
چون رگ سنگ است اهل درد را بر دل گران
در میان زخمها زخمی که بی خوناب شد
شرم هیهات است خوبان را سپرداری کند
هاله نتواند حجاب پرتو مهتاب شد
گر برآرد می زخود پیمانه ما دور نیست
پنجه مرجان نگارین در میان آب شد
فکر من صائب جهان خاک را دل زنده کرد
این سفال خشک از ریحان من سیراب شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از آزادی دل و رهایی از درد و دغدغهها میگوید. نالههای خوابش به صدای آب تبدیل شده و او به عمق احساسات خود اشاره میکند. زبان اعتراض خاموشان کوتاه است و اشاره به امنیت موجود در خونهایی دارد که خالص و ناب هستند. او همچنین به جهل و عصیان خود فکر میکند و میگوید که به ظاهر خمیده شده اما در حقیقت به سمت عبادت پیش رفته. اتحاد با فقیران را نکوهش نمیکند و به تشابه در ظرفها و اوضاع اشاره میکند. در ادامه، بار سنگین درد را مشابه رگ سنگی میداند و با اشاره به زخمها، تنهایی و بیخونی را توصیف میکند. او به زیبایی و شرم و همچنین به قدرت عشق و دلزندهگی اشاره میکند و در نهایت به زندگی و طراوتی عنایت میکند که از خاک به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: دل من از مشکلاتش راحت شده و ناله زنجیر دیگر به گوشم نمیرسد. صدای آب مثل خواب خوشی به من آرامش میدهد.
هوش مصنوعی: زبان خاموشان کوتاه است و نمیتواند اعتراض کند. هر خونی که خالص شود، از تیغ آسیب مصون خواهد ماند.
هوش مصنوعی: نقص و نادانی من مثل خمیدگی درختانی است که به خاطر نافرمانی به این حال درآمدهاند. هرچند که به ظاهر مانند یک شخص خموش به نظر میرسم، اما در واقع به مقام و جایگاهی رسیدهام که شایسته عبادت و نیایش است.
هوش مصنوعی: همراه شدن و همدلی با فقیران اشکالی ندارد، چرا که حتی دریا با آن عظمت و مقام، میتواند به گردابها بپیوندد.
هوش مصنوعی: اهل درد، چون سنگی محکم، با زخمهای عمیق، بار سنگینی را بر دل خود تحمل میکنند. زخمی که به قدری عمیق است که دیگر هیچ مایعی از آن بیرون نمیآید و به سکوتی درونی بدل شده است.
هوش مصنوعی: عزت و شرف خوبان باعث میشود که نتوانند از خودشان دفاع کنند، زیرا نور زیبای ماه، کسی را نمیتواند پنهان کند.
هوش مصنوعی: اگر شراب از خود بیرون آید، نگران نباشید، زیرا دست زیبای مرجانی ما به زودی در بین آب خواهد بود.
هوش مصنوعی: من با تفکر و اندیشهام، دنیا و زمین را حیات بخشیدم و این سفالِ خشک، از عطر گلریحان من سبز و سیراب شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از نم دائم زمین دریای بی پایاب شد
بار دیگر بر فلک یارب چه فتح باب شد
گر نه مهر اندر کمان چون تیر مییابد و بال
پس چرا آن تاب گرمش سرد چون مهتاب شد
همچو سیماب معقد ژاله میبارد ز ابر
[...]
تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب شد
چون لبت را دید کوثر از خجالت آب شد
نرگس مردم فریبت هیچ می دانی که چیست
فتنه یی کآخر ز جام ناز مستت خواب شد
بود مقصود دلم نقش دهان تنگ تو
[...]
تابه تلبیس عنب بادامت اندر خواب شد
خواب در چشم محبان تا ابد نایاب شد
بس که در زلف تو دلهای اسیران آب شد
حلقه های زلف یکسر حلقه گرداب شد
روی او در دور خط دلخوش کن احباب شد
راه خود را پاک سازد خون چو مشک ناب شد
من چه خاشاکم، که در بحر فلک ماه تمام
[...]
هستیم از بس غبار خاطر احباب شد
هر سر مژگان من سرچشمه سیلاب شد
پاره ابری شد از باران اشک من قفس
چشمه دام از سرشکم حلقه گرداب شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.