بس که در زلف تو دلهای اسیران آب شد
حلقه های زلف یکسر حلقه گرداب شد
روی او در دور خط دلخوش کن احباب شد
راه خود را پاک سازد خون چو مشک ناب شد
من چه خاشاکم، که در بحر فلک ماه تمام
ز اشتیاق ماهی سیمین او قلاب شد
بر لطیفان صحبت گوهر گرانی می کند
گوش گل را شبنم روشن گهر سیماب شد
از بزرگان روی دل با خاکساران خوشنماست
بحر با آن منزلت روشنگر سیلاب شد
صبح پیری کرد خواب غفلت ما را گران
بادبان بر کشتی ما پرده های خواب شد
از توکل هر که پشت خویش بر دیوار داد
بی سخن خاک مراد خلق چون محراب شد
در همین جا سر برآورد از گریبان بهشت
هر که را زخمی از آن شمشیر فتح الباب شد
شانه از موج طراوت کشتی دریایی است
بس که در زلف تو دلهای اسیران آب شد
هیچ کس را دل به من از دوستان صائب نسوخت
گرچه عمرم صرف در دلسوزی احباب شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و تأثیر عمیق زلف محبوب سخن میگوید که دلهای عاشق را به دام میاندازد و حالتی گرانبها به آنها میبخشد. او به حسی از اشتیاق و ناتوانی در برابر زیبایی اشاره میکند و به توصیف احساسات عمیق خود نسبت به این زیبایی پرداخته و همچنین تأثیر آن بر اطرافیانش را بررسی میکند. شاعر از پیری و خواب غفلت سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که هر که به اعتماد بر دیگران تکیه کند، ممکن است به خاک بیفتد. در نهایت، او از دلسوختن دوستانش و اینکه خود نیز در این زمینه رنج میکشد، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: دلهای بسیاری تحت تأثیر زلفهای تو دچار غم و اندوه شدهاند، به طوری که زلفهایت به حلقههای گردابی تبدیل شدهاند که همه را در خود میکشد.
هوش مصنوعی: دوستان به دور او جمع شدند و بر روی او توجه کردند، زیرا وقتی که عشق خالص و پاک باشد، همگان راه خود را مییابند و از خون دل رنج برمیدارند.
هوش مصنوعی: من چه ارزشی دارم که در میان آسمان و ستارهها، تنها به خاطر عشق و آرزوی یک ماهی نقرهای، مانند خاشاکی در دریا شناورم.
هوش مصنوعی: آن زبان نرم و دلنشین که مخصوص لطیفان است، مانند جواهر گرانبها، به گل میرسد و شبنم بر روی آن درخشان میگردد و جلوهای شبیه نقره پیدا میکند.
هوش مصنوعی: افرادی که دارای مقام و منزلت هستند، زمانی که با انسانهای ساده و خاکی ارتباط برقرار میکنند، زیبایی بیشتری از خود نشان میدهند. مانند این که دریا با وجود عظمت و ارزش خود، وقتی با طغیانی از سیلاب مواجه میشود، به وضوح و روشنی بیشتری جلوه میکند.
هوش مصنوعی: صبح پیری باعث شد که غفلت و خواب ما سنگین شود، مانند اینکه بادبان کشتیمان بسته شده و ما در خوابمان هستیم.
هوش مصنوعی: هر کس که به توکل بر خدا تکیه کند و در برابر مشکلات با اعتماد به نفس ایستادگی نماید، بدون هیچ حرفی و به آرامی، آرزوهای مردم همچون یک محل مقدس و با احترام میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دیار بهشت نزدیک شد و زخمی از شمشیر گشایش را بر تن دارد، در همین مکان برمیخیزد.
هوش مصنوعی: شانهای که در دریا بهواسطه بالندگی امواج شکل گرفته، نمادی است از زیبایی و لطافت، آنقدر که زلفهای تو سبب تسخیر دلهای عاشق شده است.
هوش مصنوعی: هیچکس از دوستانم برای من دلسوزی نکرد، با وجود اینکه عمرم را در کمک به آنها گذراندهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از نم دائم زمین دریای بی پایاب شد
بار دیگر بر فلک یارب چه فتح باب شد
گر نه مهر اندر کمان چون تیر مییابد و بال
پس چرا آن تاب گرمش سرد چون مهتاب شد
همچو سیماب معقد ژاله میبارد ز ابر
[...]
تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب شد
چون لبت را دید کوثر از خجالت آب شد
نرگس مردم فریبت هیچ می دانی که چیست
فتنه یی کآخر ز جام ناز مستت خواب شد
بود مقصود دلم نقش دهان تنگ تو
[...]
تابه تلبیس عنب بادامت اندر خواب شد
خواب در چشم محبان تا ابد نایاب شد
از گرفتاری دلم فارغ زپیچ و تاب شد
ناله زنجیر، خوابم را صدای آب شد
کوته است از حرف خاموشان زبان اعتراض
ایمن از تیغ است هر خونی که مشک ناب شد
جهل دارد همچنان خم در خم عصیان مرا
[...]
هستیم از بس غبار خاطر احباب شد
هر سر مژگان من سرچشمه سیلاب شد
پاره ابری شد از باران اشک من قفس
چشمه دام از سرشکم حلقه گرداب شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.