خاطر جمع مرا پیری پریشان حال کرد
تار و پود هستیم را رشته آمال کرد
شد به دست افشاندن از روی زمین حاصل مرا
آنچه اسکندر به زور بازوی اقبال کرد
با وجود خاکساری سربلند افتاده ام
چون فروغ مهر و مه نتوان مرا پامال کرد
تشنه چشمان هوس را سیری از دیدار نیست
چون توان آیینه را قانع به یک تمثال کرد؟
فاش شد از یک قدح رازی که در دل داشتم
سوز پنهان مرا بی پرده این تبخال کرد
بر سر خاک شهیدان رنجه سازی گر قدم
دعوی خون را همین جامی توان پامال کرد؟
کرد چون مه عاقبت از رنج باریکش هلال
جام هر کس را فلک از مهر مالامال کرد
چرخ سنگین دل بر آتش داشت روی نازکش
از شراب بیغمی تا چهره را گل آل کرد
حسن را آرایشی چون چشم پاک عشق نیست
طوق قمری سرو را مستغنی از خلخال کرد
داشتم از زندگی امید حسن عاقبت
عشق در پیری مرا بازیچه اطفال کرد
از دل پررخنه فیض ابر رحمت یافتیم
کشت مار اسیر چشم از آب این غربال کرد
گر به این عنوان شود صائب سخن بی اعتبار
طوطی گویای ما را زود خواهد لال کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تضاد میان پیری و آرزوهای جوانی اشاره میکند. او از رنجها و مشکلات زندگی سخن میگوید و به یاد روزهای خوش گذشته میافتد. شاعر حسرت میخورد که آرزوها و خواستههایش در پیری دچار تغییر شده و عشق و زیبایی در زندگیاش رنگ باخته است. او همچنین به قدرت عشق و تأثیری که بر زندگیاش داشته اشاره میکند و درمییابد که این احساسات گاهی او را مانند بچهها بازیچه میکند. در نهایت، شاعر نگران بیاعتباری سخنان خود و ناتوانی در بیان احساساتش است.
هوش مصنوعی: یک پیر نگران باعث شد که آرامش من به هم بریزد و تمام زندگیام را تحت تأثیر امیدها و آرزوهایش قرار دهد.
هوش مصنوعی: حاصل و دستاورد من با تلاش و کوشش بسیار به دست آمد، همانطور که اسکندر با قدرت و تواناییاش به موفقیت رسید.
هوش مصنوعی: با اینکه humble و سر به زیر هستم، اما هنوز با عزت و سربلند ایستادهام. هیچ چیز نمیتواند مرا از پا بیندازد مانند نور خورشید و ماه که نمیتواند تحت تاثیر قرار گیرد.
هوش مصنوعی: چشمان پر از آرزو هیچگاه از دیدن سیر نمیشوند، زیرا آیا میتوان آینه را با یک تصویر راضی کرد؟
هوش مصنوعی: راز پنهانی که در دل داشتم از یک قدح آشکار شد و این سوختن مخفی من را بدون پرده نشان داد.
هوش مصنوعی: اگر به سر خاک شهیدان بیاحترامی کنی و قدم بگذاری، آیا همین جام (و حالتی) میتواند خون آنها را زیر پا بگذارد؟
هوش مصنوعی: زمانی که ماه درخشان و زیبا از رنج و سختی خود بیرون آمد، تمام افراد را با محبت و نعمت پر کرد.
هوش مصنوعی: دل سنگین او بر آتش میسوزد و زیباییاش از شراب بیخیالی، چهرهاش را رنگین و شاداب کرده است.
هوش مصنوعی: زیباییای که حسن دارد، به اندازهی محبت و عشق پاک نیست و مانند آن است که سرو، بدون نیاز به زنجیر و زیورآلات، خود را زیبا و استوار نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در حالتی که به زندگی و آیندهام امیدوار بودم، عشق و احساساتم در دوران پیری مانند یک بازیچه در دست کودکان قرار گرفت.
هوش مصنوعی: از دل پر از محبت، نعمت باران رحمت را دریافت کردیم و مارهایی را که در دام چشمها افتاده بودند، از آب این صافی به سمت بیرون راهنمایی کردیم.
هوش مصنوعی: اگر سخن به این شکل ارائه شود، اعتبار خود را از دست میدهد و در این صورت، طوطی گویای ما به زودی سکوت خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شهنشاهی که این چرخ مقوس روز رزم
طایران فتح را از پر تیرت بال کرد
طینت پاک تو را از جوهر عقل آفرید
آن خداوندی که شخص آدم از صلصال کرد
گرد خیلت را ظفر در چشم دولت سرمه کرد
[...]
چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد
ماند تن از شعف و جان از ذوق استقبال کرد
ترک ما ناکرده از بهر سفر پا در رکاب
ترکتاز لشگر هجران مرا پامال کرد
اول از اهمال دوران در توقف بود کار
[...]
سیل اشک من بساط سبزه را پامال کرد
گوشمال ناله من بلبلان را لال کرد
التفاتی هست با نازک خیالان حسن را
ساغر خود را هلال از مهر مالامال کرد
عندلیب ما زقید بیضه تا آزاد شد
[...]
رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کرد
عشقم از گفت و شنود خلق فارغبال کرد
سرفرازیهای گردون از تنزلهای ماست
پستی ما، نام دشمن را بلند اقبال کرد
ناله شوریدگان شور آورد، چون عندلیب
[...]
دلبر غربال باف امشب مرا خوشحال کرد
همره من رفت و روی خانه را غربال کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.