ای شهنشاهی که این چرخ مقوس روز رزم
طایران فتح را از پر تیرت بال کرد
طینت پاک تو را از جوهر عقل آفرید
آن خداوندی که شخص آدم از صلصال کرد
گرد خیلت را ظفر در چشم دولت سرمه کرد
ظل چترت را فلک بر روی دولت خال کرد
دست تو ابواب آمال خلایق کرد باز
دامن خواهندگان از مال مالامال کرد
همتت راضی نشد ورنه ز گرد موکبت
خواست رضوان حوریان را یاره و خلخال کرد
تیزیی میکرد خنجر بهر خون دشمنت
آمد اندر سر بخونش بس که استعجال کرد
زر غلام حلقه در گوش غلامان تو شد
زان جهان نامش گهی دینار و گه مثقال کرد
فیض دستت دید دریا زیر لب با ابر گفت
گر نوالی میکنی باید بدین منوال کرد
هر که در مدح تو چون سوسن نشد رطب اللسان
لاله سان گردون زبانش را سیاه و لال کرد
پادشاها گرچه گستاخی است لیکن واجب است
عرض حال خود مرا پیشت علی الا جمال کرد
بر من از دین است باری بس قوی و من ضعیف
چون توانم احتمال این چنین اثقال کرد
طوبی بار آور طبع مرا طوبی له
تند باد صر صر غم خواهد استیصال کرد
بر ادا قرض سلمان وعدهها دادند لیک
دولت توفیق شاه آن وعدهها پامال کرد
بود مقصودش که در دست تو گردد ساخته
در ادا قرض من دوران ازان اهمال کرد
کعبه آمال چون درگاه گردون قدرت است
خواستم زین پیش عزم کعبه آمال کرد
مرغ جان ناتوانم بال پریدن نداشت
در هوای عزم درگاه تو پر از بال کرد
داشتم عزم سفر چون ماه بهر اجتماع
ناگه از یک ماهه ره خورشیدم استقبال کرد
التفاتی گر کند رای قدر فرمان تو
میتواند بنده را تدبیر جبر حال کرد
حاجت من بنده میداند که خواهم شد روا
چون دعاگو روی دل در قبله اقبال کرد
روز حشرت از حساب سال و ماه و عمر باد
کز پی عمرت فلک تدبیر ماه و سال کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش پادشاهی میپردازد که با قدرت و حکمت خود، موفقیتها و پیروزیهای فراوانی را برای کشور به ارمغان آورده است. شاعر توصیف میکند که خالق، پادشاه را با عقل و صلاحیت آفریده و فلک نیز زیر سایه او بر نعمتها و موفقیتها افزوده است. شاعر از دست پادشاه به عنوان منبع آمال و آرزوهای مردم یاد کرده و به فضل و بخشش او اشاره میکند که نیازهای مردم را برآورده میکند. با این حال، شاعر خود را ضعیف و در تقاضای کمک از پادشاه میبیند و ابراز میکند که در برابر عظمت او ممکن است احساس حقارت کند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که اگر پادشاه توجهی به حال مردم داشته باشد، میتواند در زندگی آنها تغییرات مثبت ایجاد کند. در نهایت، شاعر بر اهمیت دعا و امید به کمکهای پادشاه تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگی که این آسمان منحنی، در روز جنگ، پرندههای فتح را با تیرهای تو پرواز میدهد.
هوش مصنوعی: خالق عالم، تو را از بهترین و خالصترین ذات آفریده است. او همان خدایی است که انسان نخست را از خاک ساخته است.
هوش مصنوعی: نگاه زیبا و سحرآمیز تو، پیروزی را در چشمان مملکت مانند سرمهای پررنگ ساخت. سایهات را آسمان بر چهره حکومت مانند خالی زیبا قرار داد.
هوش مصنوعی: دست تو درهای امید مردم را گشود و آرزوهای آنها را با ثروت پر کرد.
هوش مصنوعی: اگرچه ارادهات به خواستهات نرسید، اما گرد و غبار وجود تو آنقدر باارزش بود که حتی حوریان بهشتی برای جلب رضایت تو به زینت و زرق و برق پرداختند.
هوش مصنوعی: تیز و برنده بودن خنجر برای ریختن خون دشمن، به خاطر شتاب و عجلهای که در این کار داشت، باعث شد که به خون خودش بیفتد.
هوش مصنوعی: زر، که همان طلاست، به خاطر وابستگی به تو به عنوان ارباب و سرور، به مرواریدی در گوش بندههای تو تبدیل شده است. در دنیای گذشته، این طلا گاهی به نام دینار و گاهی به نام مثقال شناخته میشد.
هوش مصنوعی: دریا به ابر میگوید: اگر میخواهی باران بریزی و زراعتت را سیراب کنی، باید به این شیوه و سبک عمل کنی.
هوش مصنوعی: هرکس که در ستایش تو مانند گل سوسن نتوانست سخن بگوید، سرنوشتش مانند لالهای خواهد بود که زبانش خاموش و سیاه شده است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، هرچند که تو انسان مغروری هستی، اما ضروری است که عرض حال خود را قبل از هر چیز، به تو ارائه دهم.
هوش مصنوعی: من از دین بار سنگینی بر دوش دارم و خودم ضعیف هستم؛ چگونه میتوانم این همه فشار و بار سنگین را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: درخت طوبی میوههای شیرین و خوش طعمی به بار میآورد و طبیعت من نیز باید از این درخت باشد. اما در این میان، طوفان سرد و سختیها ممکن است به کلی بر زندگیام تاثیر بگذارد و آن را نابود کند.
هوش مصنوعی: سلمان برای پرداخت بدهیاش وعدههای زیادی دریافت کرد، اما سرنوشت و نعمت الهی همه آن وعدهها را نادیده گرفت و به نتیجه نرسید.
هوش مصنوعی: مقصود او این بود که خواستهاش به دست تو انجام شود، اما در اثر بیتوجهیات، قرض من به تاخیر افتاده است.
هوش مصنوعی: خوابگاه آرزوهایم مانند درب قدرت الهی است. از قبل تصمیم داشتم که به اینجا بیایم و به آرزوهایم برسم.
هوش مصنوعی: مرغ جان ناتوان من نمیتوانست به پرواز درآید، اما به خاطر ارادهام برای رسیدن به درگاه تو، با تمام وجود خود را برای پرواز آماده کردم.
هوش مصنوعی: در حال آماده شدن برای سفر بودم، مثل ماهی که برای دیدار دیگران حرکت میکند، ناگهان از طرف کسی که به او احترام میگذارم، یعنی خورشید، مورد استقبال قرار گرفتم.
هوش مصنوعی: اگر اراده و توجه فرمان تو به بندهای معطوف شود، میتواند سرنوشت او را به نیکی تغییر دهد.
هوش مصنوعی: خواست من را بنده به خوبی میداند و میداند که برآورده خواهد شد، زیرا هنگامی که دعا میکنم، دل من به طرف نشیب خوشبختی و انواع برکت متمایل میگردد.
هوش مصنوعی: روز قیامت، محاسبهای از سال و ماه و عمر تو در کار نیست، زیرا که برای عمر تو، آسمان دقیقاً محاسبات ماه و سال را انجام داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد
ماند تن از شعف و جان از ذوق استقبال کرد
ترک ما ناکرده از بهر سفر پا در رکاب
ترکتاز لشگر هجران مرا پامال کرد
اول از اهمال دوران در توقف بود کار
[...]
خاطر جمع مرا پیری پریشان حال کرد
تار و پود هستیم را رشته آمال کرد
شد به دست افشاندن از روی زمین حاصل مرا
آنچه اسکندر به زور بازوی اقبال کرد
با وجود خاکساری سربلند افتاده ام
[...]
رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کرد
عشقم از گفت و شنود خلق فارغبال کرد
سرفرازیهای گردون از تنزلهای ماست
پستی ما، نام دشمن را بلند اقبال کرد
ناله شوریدگان شور آورد، چون عندلیب
[...]
دلبر غربال باف امشب مرا خوشحال کرد
همره من رفت و روی خانه را غربال کرد
از بصیرت جوش اشکش بسکه فارغبال کرد
آفتاب از پردهٔ چشمم توان غربال کرد
می کند با هستی حیرت نصیب بزم عشق
دوری او آنچه در آیینه با تمثال کرد
باده ام را ریخت بر خاک و مرا کشت از خمار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.