صاف کن ای سنگدل با دردمندان سینه را
می کند دربسته آهی خانه آیینه را
درد و داغ عشق را در دل نهفتن مشکل است
این سپند شوخ، مجمر می کند گنجینه را
عمر باقی مانده را نتوان به غفلت صرف کرد
ساقیا پیش آر آن ته شیشه دوشینه را
زنگ از آیینه تاریک صیقل می برد
مگذران بی باده روشن شب آدینه را
هیچ سیل خانه پردازی چو گرد کینه نیست
در درون خانه باشد خصم، صاحب کینه را
گل ز شبنم در دل شبها نمی باشد جدا
خودپرستان در بغل گیرند شب آیینه را
از نمد، آیینه صائب در حصار آهن است
صوفیان دانند قدر خرقه پشمینه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل دربارهی درد و عشق، زندگی و اهمیت زمان است. شاعر از سنگدلی و بیتوجهی به درد دیگران انتقاد میکند و اشاره دارد که دلسپاری به عشق و نگهداری از احساسات در درون بسیار سخت است. او به اهمیت استفاده درست از عمر باقیمانده اشاره میکند و از ساقی میخواهد که بادهای بیاورد تا شبی روشنتر و شادابتر داشته باشند. همچنین، شاعر به این نکته میپردازد که دشمنی و کینه هیچگاه نمیتواند به خوبی آشتی دهد و در نهایت برتری عشق و زیبایی را بر خودپرستی و ظاهرگرایی تأکید میکند. در کل، غزل به تامل در عشق، زمان و ارزش احساسات انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: ای سنگدل، لطف تو را میطلبم تا با دلهای پر درد صاف و صمیمی باشی. آه و نالهای که از دلهای دربسته برمیآید، میتواند به مانند آینهای در دلها نمایان شود.
هوش مصنوعی: پنهان کردن غم و رنج عشق در دل کار آسانی نیست؛ این آتش به خودی خود شعلهور شده و گنجینهی احساسات را به آتش میکشد.
هوش مصنوعی: عمر باقیمانده را نمیتوان با بیخیالی و غفلت گذراند، ای ساقی، آن ته شیشه شراب را برایم بیاور تا از آن بنوشم.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که زنگ و کثیفی از روی آیینهای که تاریک است، با جلا دادن و صیقل زدن برداشته میشود. به همین ترتیب، افرادی که در حال گذراندن شب آدینه هستند، بدون باده و شراب، توانایی دیدن زیباییهای شب را ندارند. این جمله به نوعی به اهمیت آراستگی و روشنی در زندگی و تجربههای زیبا اشاره دارد.
هوش مصنوعی: هیچ طوفانی به اندازهی کینه و دشمنی درون خانه، آسیبزننده نیست. اگر کسی در دل خود کینهای داشته باشد، همانند یک دشمن در درون خانهاش خواهد بود.
هوش مصنوعی: گل هرگز از شبنم در دل شبها جدا نیست، کسانی که به خود میبالند، شب را در آغوش میگیرند و آن را همچون آینهای میدانند.
هوش مصنوعی: از نمد، بهدست آوردن آیینهای در دنیای سخت و محکم است و تنها صوفیان میدانند که چگونه ارزش لباس پشمی خود را درک کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر چه از ما واگسستی صحبت دیرینه را
جا مده باری تو در دل دوستان دینه را
خورد عاشق چیست پیکانهای زهرآلود هجر
وصل چون یار تو باشد بازجو لوزینه را
بسکه خوشدل با غمم شبهای درد خویش را
[...]
ای به خاطر صد غبار از رشک تو آیینه را
کرده چاک از دست تو ماه منور سینه را
با تن چون برگ گل پشمینهپوشی کردهای
زان بنوت نافه پوشد خرقه پشمینه را
از میان انبیاء مهر نبوت زان تست
[...]
ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را
دادم از خاکستر گلخن صفا آیینه را
پیش رندان حق شناسی در لباسی دیگر است
پر به ما منمای زاهد خرقهٔ پشمینه را
گنج صبری بیش ازین در دل به قدر خویش بود
[...]
آه از زنگ کدورت پاک سازد سینه را
می شود روشن ز خاکستر سواد آیینه را
گر می روشن کند از مشرق مینا طلوع
صبح شنبه می توان کردن شب آدینه را
می توان در سینه روشن ضمیران روی دید
[...]
دوست می سازد تواضع دشمن دیرینه را
خاکساری میکند جاروب گرد کینه را
نشکنی تا خویش را، از دوست کی یابی نشان؟
هست پیچیدن کلید قفل این گنجینه را
تا بروی ما بگوید حرف مردن مو به مو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.