گنجور

 
صائب تبریزی

افسوس که ایام شریف رمضان رفت

سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت

افسوس که سی پاره این ماه مبارک

از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت

ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ

فریاد که زود از سر این گله شبان رفت

شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت

شیرازه جمعیت بیداردلان رفت

بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟

ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت

برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان

آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت

تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت

از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت

با قامت چون تیر درین معرکه آمد

از بار گنه با قد مانند کمان رفت

برداشت ز دوش همه کس بار گنه را

چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت

چون اشک غیوران به سراپرده مژگان

دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت

از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب

آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۱۹۸ به خوانش مریم فقیهی کیا
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
کمال خجندی

از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت

دل نعره بر آورد که جان رفت و روان رفت

گر خامه براند گذری پهلو نامش

در نامه نویسید که سر رفت و روان رفت

پروانه که مرد از غم روئی به سر خاک

[...]

فصیحی هروی

شب بی‌خبرم حرف فراقت به زبان رفت

گوشم به خروش آمد و هوشم به فغان رفت

روید چو ز خاکم جگر پاره بهاران

دانند که بر ما چه ز بیداد خزان رفت

ز آن غنچه طلب نکهت همت که لب خویش

[...]

حزین لاهیجی

افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت

نی نی غلطم، بلکه جهان را دل و جان رفت

پیرایه دِهِ صورت و آرایش معنی

مرآت دل و دیدهٔ صاحب نظران رفت

یکتاگهر بحر فضیلت که ز عزت

[...]

قاآنی

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

صد شکر که این آمد و صد شکر که آن رفت

این با طرب و خرمی و فرخی آمد

وان با کرب و محنت و رنج و مرضان رفت

عید آمد و شد عیش‌ و نشاط و طرب آغاز

[...]

ملک‌الشعرا بهار

شاهی به میان آمد و شاهی ز میان رفت

صد شکر که‌ این‌ آمد و صد حیف که آن رفت

تیری به کمان آمد بر قصد دل خصم

هم گر به خطا ناگه تیری ز کمان رفت

سلطان جوان آمد شاد و خوش و پیروز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ملک‌الشعرا بهار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه