افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت
برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپرده مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع غم و افسوس از گذشت ماه شریف رمضان میپردازد. شاعر با اشاره به ماه مبارک و شبهای قدر، احساس ناامیدی و کمارزشی انسانها را بیان میکند. او از تاثیرات مثبت رمضان بر روح و جان افراد صحبت میکند و در نهایت به این نکته میرسد که تمام خوبیها و فرصتها در این ماه به سرعت فروغ خود را از دست میدهند، و این باعث ناراحتی و تاسف او میشود. احساس فقدان و جدایی از فضایل رمضان به طور مشخص در این اشعار مشهود است.
هوش مصنوعی: متأسفانه ماه مبارک رمضان به پایان رسید و در یک لحظه تمام شادیها و جشنهای آن را از دست دادیم.
هوش مصنوعی: متأسفانه، این ماه مبارک مانند برگهای پاییز به سرعت از دست رفت و از هم پاشیده شد.
هوش مصنوعی: ماه رمضان، این دلسوختگان در حال ناله و شکایت از گرگ هستند که به ناگهان، شبان از کنار آنها رفته است.
هوش مصنوعی: چشمها چون مژهها به هم ریخته و آشفته شد، و نظم و سامان عبادت و اطاعت از بین رفت و صف جمعیت بیدار دلان پراکنده شد.
هوش مصنوعی: اگر ارزش و مقام ما در این دنیا فاش و نمایان نشود، پس چه اهمیتی دارد؟ ماهی که در شب قدر نهان و مخفی بود، اکنون رفته است.
هوش مصنوعی: در روزی که این ماه مبارک از بین رفت، تمیز و تمایز از انسان و سایر حیوانات نمایان شد.
هوش مصنوعی: هنگامی که hunger و گرسنگی در ماه رمضان شدت پیدا کرد و مانند آتش در چهره ظاهر شد، نیک deeds و کارهای خوب انسان به خاطر این گرسنگی به فراموشی سپرده شد و مانند دودی که پراکنده میشود، از یادها رفت.
هوش مصنوعی: او با اندامی راست و باریک مانند تیر به این نبرد آمد و با توجه به گناهانی که بر دوش داشت، با قامتِ زیبا و دلربا مانند کمان رفت.
هوش مصنوعی: هر کسی بار گناه خود را به آسانی و سبکی مانند باد بر دوش میکشد، اما زمانی که میخواهد آن را ترک کند، احساس سنگینی و دشواری مانند کوه را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: چون اشکهای غیوران به پلکهایش رسید، به آرامی و پس از زمانی طولانی، جان عالم از جلوی چشمها ناپدید شد.
هوش مصنوعی: وقتی یوسف از خانه یعقوب رفت، دل یعقوب همیشه در حسرت او باقی ماند. کسانی که با وداع ماه رمضان روبهرو میشوند، مشابه یعقوب هستند؛ آنها نیز در دلشان حسرت و اندوه را خانه کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت
دل نعره بر آورد که جان رفت و روان رفت
گر خامه براند گذری پهلو نامش
در نامه نویسید که سر رفت و روان رفت
پروانه که مرد از غم روئی به سر خاک
[...]
شب بیخبرم حرف فراقت به زبان رفت
گوشم به خروش آمد و هوشم به فغان رفت
روید چو ز خاکم جگر پاره بهاران
دانند که بر ما چه ز بیداد خزان رفت
ز آن غنچه طلب نکهت همت که لب خویش
[...]
افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت
نی نی غلطم، بلکه جهان را دل و جان رفت
پیرایه دِهِ صورت و آرایش معنی
مرآت دل و دیدهٔ صاحب نظران رفت
یکتاگهر بحر فضیلت که ز عزت
[...]
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد شکر که آن رفت
این با طرب و خرمی و فرخی آمد
وان با کرب و محنت و رنج و مرضان رفت
عید آمد و شد عیش و نشاط و طرب آغاز
[...]
شاهی به میان آمد و شاهی ز میان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
تیری به کمان آمد بر قصد دل خصم
هم گر به خطا ناگه تیری ز کمان رفت
سلطان جوان آمد شاد و خوش و پیروز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.