در ظاهر اگر پشت به من همچو کمان داشت
لیک از ته دل روی توجه به نشان داشت
آن عهد کجا رفت که آن دلبر پرکار
ما را به ته دل، دگران را به زبان داشت
اکنون نظرم کاسه دریوزه اشک است
آن رفت که غمخانه من آب روان داشت
نرگس طرف چشم سخنگوی تو گردید
از بی بصران شرم توقع نتوان داشت
پیوسته درین باغ، دلم چون گل رعنا
رویی به بهار و رخ دیگر به خزان داشت
دلگیری من نیست ازین باغ، نوآموز
در بیضه مرا شوق قفس بال فشان داشت
انگشت نما بود ز نادیدگی خلق
هر کس چو مه نو لب نانی ز جهان داشت
هرگز به سر خود قدمی راه نرفتم
در بادیه زنجیر مرا ریگ روان داشت
تا چشم گشودم من دلسوخته صائب
چون داغ، مرا لاله عذاری به میان داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ذکر احساساتی عاطفی و یادآوری محبتهای گذشته میپردازد. او به زیبایی و جذابیت محبوبش اشاره میکند و به رابطهای که روزگاری پر از شادی و عشق بود، حسرت میزند. شاعر با غم و اندوه از فقدان آن عشق و دلتنگی برای روزهای خوش سخن میگوید و این احساسات را با تصاویری از طبیعت و باغی پر از گل و عواطف پیچیده بیان میکند. او همچنین به عدم درک دیگران از درد خودش اشاره کرده و بیان میکند که هر چند به نظر میرسد که دیگران از عشق و زیبایی بهرهمندند، اما او همچنان در زنجیر اندوه خود اسیر است. در پایان، شاعر از دلسوختگی خویش و زخمهای عاطفیاش صحبت میکند و نشان میدهد که این داغ همواره با اوست.
هوش مصنوعی: اگرچه در ظاهر به من بیتوجهی کرد و همچون کمان سرش را به طرفی برگرداند، اما در عمق دلش هنوز علامت توجه و علاقه به من را داشت.
هوش مصنوعی: آن زمان کجا رفت که محبوب پرکار ما، تنها در دل خود به ما فکر میکرد و با دیگران فقط زبانی سخن میگفت؟
هوش مصنوعی: الان دل من پر از اشک است، چرا که آن زمان که غمهایم زیاد بود، دلنگرانیام آرامش داشت و مثل آب روان میگذشت.
هوش مصنوعی: گل نرگس به خاطر جذابیت چشمان تو به سخن گویی مشغول شده است و از ناخودآگاهان انتظار نداریم که به این زیبایی واقف باشند.
هوش مصنوعی: دل من در این باغ همیشه مانند گلی زیبا بهاری است، با حالتی شاداب و مملوء از زندگی، اما در عین حال گاهی هم رنگ و رویی پژمرده و خزانگونه دارد.
هوش مصنوعی: من از این باغ ناراحت نیستم، چون نوآموزی در درونم وجود دارد که شوق و اشتیاق قفس را به من یادآوری میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که برای دیگران قابل دیدن و توجه باشد، مثل ماه نو که در آسمان میدرخشد، به هر حال در زندگیاش فقط یک تکه نان از دنیا داشته است.
هوش مصنوعی: هرگز به تنهایی و به اراده خودم گام برنداشتم، بلکه در این راه دشوار، سنگینی زنجیر مرا مجبور به حرکت کرد.
هوش مصنوعی: وقتی به دنیا آمدم، به عنوان کسی که دلی سوخته دارد، مانند غمی سنگین، لالهای زیبا و غمگین در دل من وجود داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز چه بودش که ز من روی نهان داشت
سراز چه سبب بر من بیچاره گران داشت
ناکرده گنه باز ز من روی نهان کرد
من هیچ نمیدانم او را که بر آن داشت
یکبار بروی تو نگه کردم وایجان
[...]
آن جلوه که در پرده روش های نهان داشت
از پرده برآمد روشی بهتر از آن داشت
ذوقی به چمن داد که در خنده ابرست
شوری ز گل انگیخت که بلبل به فغان داشت
امروز که شد عشرت می لعل قبا شد
[...]
آزادی ما از غم کونین کران داشت
مستی ز سبکباری ما رطل گران داشت
رسوای ازل در غم عشق تو چو صبحم
این چاک به صد بخیه نیاریم، نهان داشت
در پرده به تیر نگهم خستی و پیداست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.