در عالم فانی که بقا پا به رکاب است
گر زندگی خضر بود نقش بر آب است
از مردم دنیا طمع هوش مدارید
بیداری این طایفه خمیازه آب است
چون کوه، بزرگان جهان آنچه به سایل
بی منت و بی فاصله بخشند، جواب است!
در مشرب ما خاک نشینان قناعت
در آب رگ تلخی اگر هست گلاب است
در چشم گرانخواب، کتاب است کم از خشت
در دیده بیداردلان خشت کتاب است
مستی که ز خونابه دلهاست شرابش
دود دل ما در نظرش دود کباب است
زان در نظر خلق عزیزست، که گوهر
قانع شده از بحر به یک قطره آب است
آن را که ز کیفیت دیدار خبر یافت
هر شسته عذاری به نظر عالم آب است
هر چند که در خانه ز آب است خرابی
در دیده ما خانه بی آب خراب است
چون ریگ روان نرم روان مانده نگردند
وامانده کسی راهنوردان ز شتاب است
صائب به اثر زنده ز مرده است نکوتر
دستی که عطایی نکند پای به خواب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
آزادی آن دل که در آن زلف تاب است
کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص
کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است
جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست
[...]
بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است
وین کار خرابی همه از حب شراب است
جانم به عذاب است ز مخموری دوشین
ساقی قدحی ده که در آن عین ثواب است
چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده
[...]
ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است
گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است
افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
[...]
در میکده آنرا که به کف جام شراب است
عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است
برداشتن از می نتواند سر خود را
از باده هوا در سر آن کو چو حباب است
سر رشته کارش کشد آخر به خرابی
[...]
گر شکوهای آمد به زبان بزم شراب است
باید که بشویند ز دل عالم آب است
زینش نتوان سوخت گر از خویش بنالد
آن مرغ که در روغن خود گشته کباب است
ابری برسد روزی و جانش به تن آید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.