جمعیت جسم از نفس پا به رکاب است
شیرازه مجموعه ما موج سراب است
جایی که بود عمر خضر نقش بر آبی
این هستی ده روزه ما در چه حساب است؟
این هستی پوچی که تو دلبسته آنی
موقوف به یک چشم زدن همچو حباب است
از قطره اشکش جگر سنگ شود داغ
هر دل که ازان حسن گلوسوز کباب است
سیری ز تماشا نبود اهل نظر را
دریای گهر پر ز تهی چشم حباب است
حسنش شده در بردن دل گرم عنانتر
هر چند که از حلقه خط پا به رکاب است
ناشستگی من بود از سر به هوایی
چون سرو، مرا پای به گل در لب آب است
امید من از نامه نوشتن نکشد دست
هر چند که مکتوب مرا جنگ جواب است
از مردم خاموش طلب سر حقیقت
کاین کوزه سربسته پر از باده ناب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
آزادی آن دل که در آن زلف تاب است
کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص
کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است
جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست
[...]
بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است
وین کار خرابی همه از حب شراب است
جانم به عذاب است ز مخموری دوشین
ساقی قدحی ده که در آن عین ثواب است
چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده
[...]
ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است
گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است
افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
[...]
در میکده آنرا که به کف جام شراب است
عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است
برداشتن از می نتواند سر خود را
از باده هوا در سر آن کو چو حباب است
سر رشته کارش کشد آخر به خرابی
[...]
گر شکوهای آمد به زبان بزم شراب است
باید که بشویند ز دل عالم آب است
زینش نتوان سوخت گر از خویش بنالد
آن مرغ که در روغن خود گشته کباب است
ابری برسد روزی و جانش به تن آید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.