بر هر که نظر می فکنم مست و خراب است
بیداری این طایفه خمیازه خواب است
بی اشک ندامت نبود عشرت این باغ
از خنده گل آنچه بجامانده گلاب است
چون اخگرسوزان، دل ما سوختگان را
گر قطره آبی است همین اشک کباب است
دیوان مکافات به ظالم نکند رحم
خط حسن ستمکار ترا پای حساب است
چون ماه نو از دیدن ما چشم مپوشید
کز قامت خم هستی ما پا به رکاب است
هر خیره نگاهی نتواند ز تو گل چید
آتش ز تماشای تو یک چشم پر آب است
با جنگ، بدآموز مرا خوی تو کرده است
مقصود من از نامه نه امید جواب است
دیوار خرابی که عمارت نپذیرد
مستی است که در پای خم باده خراب است
کیفیت می می برم از چهره محجوب
رخسار عرقناک، مرا عالم آب است
در مشت گلی نیست که صد نکته نهان نیست
در دیده صاحب نظران خشت کتاب است
هر کس که خموش است درین میکده صائب
چون کوزه لب بسته پر از باده ناب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای عاشقانه و شوریدگی میپردازد. شاعر به زیباییهای ظاهری و باطنی عشق اشاره میکند و به ناملایمات و دردهای ناشی از عشق اشاره میکند. او از زندگی و بیداری کسانی که در خواب و مستی به سر میبرند انتقاد میکند و میگوید که بدون اشک و ندامت، لذتهای زندگی حقیقی نیست. همچنین به عدم بخشش دیوان مکافات برای ظالمین اشاره کرده و به زیبایی و سوزش دل عاشقان میپردازد که از دیدن معشوق خود دچار آتش عشق شدهاند. در نهایت، شاعر بیان میکند که در میان مستی و خرابشدن، هیچ چیز جز عشق و صفای آن ارزشمند نیست و هر سکوتی در میخانه میتواند نشان از دل پر از عشق داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی را که میبینم در حال مستی و زوال است و بیداری این گروه، فقط بهانهای برای خواب و غفلت است.
هوش مصنوعی: بدون اشک و پشیمانی، لذت این باغ نخواهد بود؛ خوشحالی گلها باعث شده که فقط بوی گلاب باقی بماند.
هوش مصنوعی: دلهای ما که در آتش عشق میسوزند، مانند آتش زغال شدهاند. اگر به ما حتی یک قطره آب داده شود، همین اشکهای ما به اندازهی کباب داغ و سوزان است.
هوش مصنوعی: در روز حسابرسی، هیچ رحم و نرمی به ظالم نمیشود و خط حسن به وعدههای ستمکار تنها به حساب میآید.
هوش مصنوعی: زمانی که ماه نو از دیدن ما دوری میکند، بدان که قامت خمیده ما به مانند اسبی آماده حرکت است.
هوش مصنوعی: هیچ نگاهی نتواند از زیبایی تو گلی بردارد؛ آتش ناشی از دیدن تو چشمی پر از اشک است.
هوش مصنوعی: جنگ، به من آموخته است که تو چگونهای. هدف من از نوشتن این نامه، انتظار پاسخ نیست.
هوش مصنوعی: دیوار ویرانهای که دیگر هیچ بنایی را نمیتواند تحمل کند، نمایانگر مستی است که در زیر تاثیر یک جام شراب، بیامید و خسته شده است.
هوش مصنوعی: من حالت و کیفیت شراب را از چهره زیبای کسی که عرق کرده است میفهمم، که خودم مانند او غرق در لطف و زیبایی هستم.
هوش مصنوعی: هیچ گلی وجود ندارد که نکات و رازهای فراوان در آن نباشد. برای افرادی که در زمینه خود تخصص دارند، هر چیز از جمله یک کتاب، پر از اطلاعات و معانی عمیق است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این میکده سکوت کرده، مانند کوزهای است که دهانهاش بسته است، ولی درونش پر از شراب خالص و ناب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
آزادی آن دل که در آن زلف تاب است
کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص
کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است
جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست
[...]
بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است
وین کار خرابی همه از حب شراب است
جانم به عذاب است ز مخموری دوشین
ساقی قدحی ده که در آن عین ثواب است
چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده
[...]
ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است
گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است
افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
[...]
در میکده آنرا که به کف جام شراب است
عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است
برداشتن از می نتواند سر خود را
از باده هوا در سر آن کو چو حباب است
سر رشته کارش کشد آخر به خرابی
[...]
گر شکوهای آمد به زبان بزم شراب است
باید که بشویند ز دل عالم آب است
زینش نتوان سوخت گر از خویش بنالد
آن مرغ که در روغن خود گشته کباب است
ابری برسد روزی و جانش به تن آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.