از شش در جهات، امید نجات نیست
در بند روزگار، نجات از جهات نیست
طفلان مهد خاک ز شیرند بی نصیب
این گاهواره گویی از این امهات نیست
چون بید هر که تلخی بی حاصلی کشید
انجام کار، قسمت او جز نبات نیست
از گل به آفتاب جدایی نمی کنیم
چون شبنم آشنایی ما بی ثبات نیست
جانها ز خط پشت لب یار تازه شد
این لطف با سیاهی آب حیات نیست
بلبل عبث به خرده گل چشم دوخته است
بر هر زری که سال نگردد زکات نیست
چشم از جهان بپوش که رخسار زشت را
مشّاطه ای به از عدم التفات نیست
از اعتبار دهر کناری گرفته است
صائب حریف دشمنی کاینات نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناامیدی و بیثمری در زندگی میپردازد. شاعر میگوید که در جهان امیدی برای نجات و رهایی نیست و زندگی فردی از تلخیها و سختیها پر شده است. او به بینصیب بودن کودکان و کمارزش بودن زحمات انسانی اشاره میکند. همچنین، در مورد تاثیر تلخیها بر زندگی انسانها و جدایی از زیباییها و حقیقتها صحبت میکند. بهطور کلی، شاعر به ناامیدی، بیثباتی، و بیفایده بودن تلاشها در برابر سختیهای زندگی معترف است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که بهتر است از این دنیا فاصله بگیریم و به زیباییها و حقیقتها توجه نکنیم.
هوش مصنوعی: در شش جهت و راه، امیدی به نجات وجود ندارد و در گرفتار روزگار، راهی برای رهایی از این جهات نیست.
هوش مصنوعی: کودکان در رحم مادران مانند نوزادانی هستند که از شیر محرومند و به نظر میرسد که در این مرحله از زندگی، خبری از مادرانشان نیست.
هوش مصنوعی: هر کس تلخیهای بیفرجام را تحمل کند، سرانجام، تنها نصیبش چیزی بیارزش مانند گیاهان بیثمر خواهد بود.
هوش مصنوعی: ما هرگز از گل و آفتاب دور نمیشویم، زیرا رابطه ما مانند شبنم، ناپایدار و بیثبات نیست.
هوش مصنوعی: جانها به خاطر خط پشت لب یار زنده و شاداب شدند، اما این محبت با سیاهی، مانند آب حیات نیست.
هوش مصنوعی: بلبل بیهوده به زیباییهای کوچک خیره شده و میبیند که هر چیزی که سالی از عمرش نگذرد، ارزشی ندارد و زكاتی برای آن نیست.
هوش مصنوعی: بهتر است از زیباییهای جهان چشمپوشی کنی و به جای نگاه کردن به چهره زشت، به عدم توجه و بیتوجهی فکر کنی. این بدان معناست که گاهی اوقات نادیده گرفتن چیزهای ناخوشایند بهتر از درگیر شدن با آنهاست.
هوش مصنوعی: صائب از اعتبار و ارزش زمانه فاصله گرفته است، چرا که در برابر دشمنیهای جهان تنها و بییار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دانی مرا به توبه چرا التفات نیست
زیرا که روی توبه ما در ثبات نیست
در آتش فراغ اگر می نمیخورم
تسکین التهاب به آب فرات نیست
گو گرد راز آتش باکو شنیده ای
[...]
ما را ز شوق یار بغیر التفات نیست
پروای جان خویش و سر کاینات نیست
از پیش یار اگر نفسی دور میشوم
هر دم که میزنم ز حساب حیات نیست
در عاشقی خموشی و در هجر صابری
[...]
هرگز ترحمی به من مبتلات نیست
معلوم شد مرا که تو خوف خدات نیست
مرا در قمار عشق تو جان باختیم لیک
با آن دورخ تو شاهی و پروای مات نیست
بهر بلای جان سخنی جستم از لبت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.