این خار غم که در دل بلبل نشسته است
از خون گل خمار خود اول شکسته است
این جذبه ای که از کف مجنون عنان ربود
اول زمام محمل لیلی گسسته است
پای شکسته سنگ ره ما نمی شود
شوق تو مومیایی پای شکسته است
بر حسن زود سیر بهار اعتماد نیست
شبنم به روی گل به امانت نشسته است
از خط یکی هزار شد آن خال عنبرین
دور نشاط نقطه به پرگار بسته است
بر سر گرفته ایم و سبکبار می رویم
کوه غمی که پشت فلک را شکسته است
آسوده از زوال خود آفتاب گل
تا باغبان به سایه گلبن نشسته است
برقی کز اوست سینه ابر بهار چاک
با شوخی تو مرغ و پر و بال بسته است
پیوسته است سلسله موجها به هم
خود را شکسته هر که دل ما شکسته است
تا خویش را به کوچه گوهر رسانده ایم
صد بار رشته نفس ما گسسته است
داغم ز شوخ چشمی شبنم که بارها
از برگ گل به دامن ساقی نشسته است
خون در دل پیاله خورشید می کند
سنگی که شیشه دل ما را شکسته است؟
(در کام اژدهای مکافات چون رود؟
آزاده ای که خاطر موری نخسته است)
برهان برفشاندن دامان ناز اوست
گرد یتیممی که به گوهر نشسته است
تا بسته است با سر زلف تو عقد دل
صائب ز خلق رشته الفت گسسته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین درد و غم ناشی از عشق میپردازد. شاعر از احساساتی صحبت میکند که ناشی از جدایی و دلتنگی است و نمادهایی مانند بلبل و گل را برای نشان دادن این احساسات به کار میبرد. او به زیبایی و زودگذر بودن بهار و عشق اشاره میکند و بیوفایی زمان و طبیعت را یادآور میشود. در نهایت، شاعر در حالی که از غم و رنج سخن میگوید، به قدرت و زیبایی عشق و ارتباطات انسانی نیز اشاره میکند و بیان میکند که هر که دلش شکسته، به نوعی در بند محبت است.
هوش مصنوعی: این خار اندوهی که در دل بلبل جا گرفته، از شدت غمی است که به خاطر گل، خود را آزرده کرده و از همان ابتدا دچار شکست و رنجیدهخاطری شده است.
هوش مصنوعی: این کشش و جاذبهای که از دست مجنون بیرون رفته و او را کنترل کرده، در واقع نخستین چیزی بود که زین کاروان لیلی را پاره کرد.
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو به قدری عمیق و ارزشمند است که حتی با وجود مشکلات و موانع، نمیتوانم از آن دست بکشم. پاهای شکستهام مثل مومیایی، با وجود آسیب، نشاندهندهی چالشی هستند که در مسیر عشق باید تحمل کنم.
هوش مصنوعی: بر زیبایی به سرعت نمیتوان اعتماد کرد، زیرا شبنم بر روی گل به طور موقت نشسته و ممکن است به زودی از بین برود.
هوش مصنوعی: با یک خط، زیباییهای زیادی از آن خال خوش رنگ ساخته شده است و نشاط این نقطه، به مانند دایرهای که به وسیله پرگار کشیده شده، به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: ما با آرامش و سبکی در حرکت هستیم، در حالی که بار سنگینی از غم بر دوش داریم که حتی آسمان را نیز تحت فشار قرار داده است.
هوش مصنوعی: خورشید که در آسمان درخشان است، بینگرانی از نابودی خود، تا زمانی که باغبان در سایه درخت گل نشسته است.
هوش مصنوعی: برقی که از آن سینه ابرهای بهاری را شکافتی، با شوخی و ناز تو، پرندهای در قید و بند و بدون آزادی است.
هوش مصنوعی: موجها همواره به یکدیگر متصلاند، اما هر کسی که دل ما را شکسته، خود را از این پیوستگی جدا کرده است.
هوش مصنوعی: ما به دنبال دستیابی به اهداف بزرگ هستیم، اما در این مسیر بارها و بارها با مشکلاتی مواجه شده و نیرو و امید خود را از دست دادهایم.
هوش مصنوعی: دلم از شیطنت شبنم میسوزد که بارها از روی برگ گل به دامن ساقی افتاده است.
هوش مصنوعی: آیا میتوانیم بگوییم که خورشید در دل خود احساس درد میکند، به خاطر سنگی که شیشهی دل ما را شکسته است؟
هوش مصنوعی: آیا میتوان در کام اژدهای عذاب و عواقب پیچیدگیهای زندگی رفت؟ در حالیکه فردی آزاد و رهاست که حتی خاطر یک مورچه را هم خراشیده نکرده است؟
هوش مصنوعی: دلیل زیبایی و جذابیت او، مانند دانههای طلایی و باارزش در دنیا است که در بین یتیمان قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل من به سر زلف تو وابسته است، ارتباط و دوستیام با دیگران به پایان رسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شوریده ئیست زلف تو کز بند جسته است
خطّ تو آن نبات که از قند رسته است
آن هندوی سیه که تواش بند کرده ئی
بسیار قلب صف شکنان کو شکسته است
گر زانگ روی و موی تو آشوب عالمست
[...]
دنیا طویله ایست پر از جنس چارپای
کابادی و خرابی آن جسته جسته است
آبادیش عمارت بر باد رفته ای
ویرانیش عماری درهم شکسته است
از عرعر خران وی اسبان رمیده اند
[...]
از من غبار بسکه بدلها نشسته است
بر روی عکس من در آئینه بسته است
اندیشه ای زتیر و کمان شکسته نیست
زآهم نترسد آنکه دلم را شکسته است
خوار است آنکه تا همه جا همرهی کند
[...]
جام شراب، مرهم دلهای خسته است
خورشید، مومیایی ماه شکسته است
طرف از شکستگان جهان کس نبسته است
دشمن درست کرده که ما را شکسته است
جز دل که بسته اند بر آن قوم مرده دل
دیگر به زندگانی دنیا چه بسته است؟
پیداست ساحل عدم اینک، ولی چه سود؟
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.