در بحر شعر، خامشی از لاف بهترست
دست بلند، حجت عجز شناورست
رنگین ز پیچ و تاب شود چهره سخن
از خون نصیب تیغ به مقدار جوهرست
مهر از جهان ببر که غذای لطیف او
خونی است در لباس، اگر شیر مادرست
صبر گران رکاب نیاید به کار عشق
در بحر بیکنار چه حاجت به لنگرست؟
بر دل غبار کلفت ایام بار نیست
گوهر میان گرد یتیمی نکوترست
از عالم جهات، امید نجات نیست
بیچاره مهره ای که گرفتار ششدرست
دل جلوه گاه حسن به اقبال عشق شد
آیینه روشناس جهان از سکندرست
زان جلوه ها که سرو تو در کار باغ کرد
طوق گلوی فاختگان خط ساغرست
سرچشمه ای که خضر ازو چشم آب داد
در زیر دامن خط سبز تو مضمرست
صائب ز خاک چاشنی قند می برد
موری که محو حسن گلوسوز شکرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه جهان که خسرو فرخنده اخترست
بر شرق و غرب پادشه عدل گسترست
عزمش فرو برندهٔ ملک مخالف است
رأیش برآورندهٔ دین پیمبرست
سَهمَش به خاورست و نهیبش به باختر
[...]
ای آنکه روزگار بطبعت مسخرست
عزم تو باقضای سمایی برابرست
جاوید باد ، تاکه در ایام ملک تو
از خبث کافری همه عالم مطهرست
کشته ترا صمیم بیابان قرار گاه
[...]
در شعر من بعیب نگیرند اهل فضل
گر جای جای قافیه بعضی مکرّرست
معنی سر سخن بود و قافیه تنش
بر یک تر ازو او دوسر، آن چون دو پیکرست
گر قافیه دو باشد و معنی یکی بدست
[...]
امروز روز نوبت دیدار دلبرست
امروز روز طالع خورشید اکبرست
دی یار قهرباره و خون خواره بود لیک
امروز لطف مطلق و بیچاره پرورست
از حور و ماه و روح و پری هیچ دم مزن
[...]
این بوی روحپرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است
ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.