عمارتی که نگردد خراب، همواری است
گلی که رنگ شکستن ندیده هشیاری است
کنون که ابر گهربار و دشت زنگاری است
ز خویش خیمه برون زن، چه جای خودداری است؟
برآر سر ز گریبان که دامن صحرا
ز بس که زنگ ز دلها زدوده، زنگاری است
ز سنگ لاله برآمد، ز خاک سبزه دمید
قدم ز خانه به صحرا نه، این چه خودداری است؟
در آن رهی که به مستی توان سلامت رفت
قدم شمرده نهادن دلیل هشیاری است
مشو به مرگ ز امداد اهل دل نومید
که خواب مردم آگاه، عین بیداری است
رسید بر لب بام آفتاب زندگیش
هنوز خواجه مغرور، (گرم) گل کاری است
صدف به خاک نشسته است از گرانباری
حباب تاج سر بحر از سبکباری است
عزیز ناشده را نیست بیمی از خواری
یتیم را چه محابا ز خط بیزاری است؟
میان حسن تو و حسن یوسف مصری
تفاوتی است که در خانگی و بازاری است
نمی کشند دلیران به عاجزان شمشیر
سپر ز خصم فکندن گل جگرداری است
رهین ناز طبیبان چرا شوم صائب؟
مرا که شربت عناب، اشک گلناری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی چون زیبایی، هشیاری و زندگی میپردازد. شاعر به اهمیت عزم و اراده در زندگی اشاره دارد و میگوید که باید از فرصتها بهره برد و از خودداریهای بیجا پرهیز کرد. زیبایی و شادابی را با طبیعت مرتبط میسازد و به این نکته توجه میکند که آگاهی و هشیاری در زندگی ضروری است. همچنین اشاره میکند که هیچکسی نباید از مرگ یا مشکلات ناامید باشد، زیرا فرد آگاه همیشه در حال بیداری است. در نهایت، شاعر به تفاوتهای انسانی و اجتماعی و چگونگی برخورد با چالشها و سختیها میپردازد و میگوید که کسانی که ناز و لطافت دارند، به آسانی آسیب نمیبینند.
هوش مصنوعی: اگر بنایی خراب نشود، نشاندهندهی استحکام و پایداری آن است. همچنین گلهایی که هیچگاه نشکستهاند، نشاندهندهی هوشیاری و مراقبت از خود هستند.
هوش مصنوعی: اکنون که باران دلانگیزی میبارد و دشت زیباست، از خودتان بیرون بیایید و دیگر جای مقاومتی نیست.
هوش مصنوعی: سر خود را از گریبان بیرون ببر و به دامن طبیعت نگاه کن، زیرا آنقدر دلها را از کدورتها پاک کرده است که حالا زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: از سنگ، گل لاله روییده و از خاک، سبزه سر برآورده است. چرا از خانه به دشت نمیروی؟ این چه مانعتراشی است؟
هوش مصنوعی: در مسیری که میتوان با حسی شاد و سرخوشانه پیش رفت، اگر با احتیاط و تدبیر گام برداریم، این نشانهی آگاهی و هوشیاری ماست.
هوش مصنوعی: از امید به کمک اهل دل ناامید نشو، زیرا خواب کسانی که آگاه هستند، خود نشانهای از بیداری است.
هوش مصنوعی: آفتاب زندگی او به نزدیکی بام رسیده و او هنوز به خود میبالد و مشغول گلکاری است.
هوش مصنوعی: صدف به خاطر سنگینی خود به زمین افتاده، اما حبابی که بر روی سطح دریا شناور است به خاطر سبکیاش بالا مانده است.
هوش مصنوعی: کسی که محبوب و مورد توجه نیست، نگران این نیست که از دیگران بیاحترامی ببیند. یتیمی که بینوا است، چرا از اصطلاحات منفی نگران باشد در حالی که از گذشتهاش فاصله گرفته است؟
هوش مصنوعی: زیبایی تو با زیبایی یوسف مصری متفاوت است، مانند تفاوت زیبایی در محیط خانه و بازار.
هوش مصنوعی: دلیران از روی بیرحمی به افراد ضعیف و ناتوان آسیب نمیزنند. آنان با شجاعت و نیرنگ، از خود دفاع میکنند و در برابر دشمنان با قدرت و اراده میایستند.
هوش مصنوعی: چرا باید به ناز و محبت پزشکان وابسته شوم، وقتی که من برای تسکین خود به شربت عناب دل خوش کردهام و آن را بیشتر از داروهای دیگر میپسندم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هزار رنگ بلا در خمار میخواری است
گلی که رنگ شکستن ندیده هشیاری است
بیا بیا که ز هجر تو کار دل زاریست
ز دست رفت دل و کار وقت دلداری است
به آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواری است
وصال او طلبیدن نه کار هر خامی است
[...]
هوس هنوز تماشا گر جهانداری است
دگر چه فتنه پس پرده های زنگاری است
زمان زمان شکند آنچه می تراشد عقل
بیا که عشق مسلمان و عقل زناری است
امیر قافله ئی سخت کوش و پیهم کوش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.