بیا بیا که ز هجر تو کار دل زاریست
ز دست رفت دل و کار وقت دلداری است
به آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواری است
وصال او طلبیدن نه کار هر خامی است
بسوز ای دل اگر با منت سریاری است
عبادت و ورع و زهد و علم میباید
به وصل او نرسد هر که زین هنر عاری است
ولای آل پیمبر به قول ناید راست
هزار نکته در این کار و بار دینداری است
بهر کجا که نسیمی وزد ز خاک درش
چه جای دم زدن از نافههای تاتاری است
لقای او چه شود گر به خواب فیض آید
زهی مراتب خوابی که به ز بیداری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و longing (دلتنگی) برای فردی محبوب است. شاعر به شدت از فراق (جدایی) معشوق رنج میبرد و این حس را به "کار دل زاری" و "وقت دلداری" نسبت میدهد. او به دشواری رسیدن به محبوب اشاره میکند و میگوید که وصال (اتحاد) با معشوق کار آسانی نیست و نیاز به دانش و عبادت دارد. شاعر بر این نکته تأکید میکند که تنها افراد توانمند و باعلم میتوانند به وصال برسند و به ولایت (دامان) اهل بیت پیامبر اشاره میکند که اجر و ارزش خاصی دارد. در پایان، او به وضعیت خواب و بیداری اشاره میکند و میگوید که حتی خواب نیز میتواند سرشار از برکات و لذات باشد.
هوش مصنوعی: بیا و نزد من بیا، زیرا نبودنت باعث غم و اندوه قلبم شده است. دل و زمانم از عواطف و محبت خالی شده و به دلداری تو نیاز دارم.
هوش مصنوعی: رسیدن به درگاه تو کار آسانی نیست و بله، بر بلندیهای آسمان نشستن و به مقام والایی دست یافتن، به سختی امکانپذیر است.
هوش مصنوعی: دوست داشتن و رسیدن به معشوق کار سادهای نیست و نیاز به درک و آگاهی دارد. اگر در دل تو آرزوی وصال او وجود دارد، باید آتش عشق را در خود شعلهور کنی، حتی اگر در این راه با مشکلات و دردسرهایی روبهرو باشی.
هوش مصنوعی: هرکه از هنر و دانش و پرهیزگاری و زهد بیبهره باشد، هرگز به وصال محبوب واقعی دست نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: ولایت اهل بیت پیامبر به راحتی قابل بیان نیست و در این موضوع نکات بسیاری وجود دارد که به دینداری و مسائل مربوط به آن مرتبط میشود.
هوش مصنوعی: هر کجا که نسیمی بوزد، بوی خوشی از خاک آنجا به مشام میرسد، و این نشان میدهد که از آنجا عطرها و خوشبوهای دلانگیز جاری است.
هوش مصنوعی: دیدن او چه فایدهای دارد اگر در خواب به انسان برسد؟ چه خواب زیبایی که از بیداری بهتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمارتی که نگردد خراب، همواری است
گلی که رنگ شکستن ندیده هشیاری است
کنون که ابر گهربار و دشت زنگاری است
ز خویش خیمه برون زن، چه جای خودداری است؟
برآر سر ز گریبان که دامن صحرا
[...]
بیا بیا که ز هجر تو کار دل زاریست
ز دست رفت دل و کار وقت دلداری است
به آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواری است
وصال او طلبیدن نه کار هر خامی است
[...]
هوس هنوز تماشا گر جهانداری است
دگر چه فتنه پس پرده های زنگاری است
زمان زمان شکند آنچه می تراشد عقل
بیا که عشق مسلمان و عقل زناری است
امیر قافله ئی سخت کوش و پیهم کوش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.