ساغر از غیر گرفتن گل بی پروایی است
به حریفان مزه دادن ثمر رسوایی است
صحبت همنفسان باد بهار طرب است
زردی چهره خورشید گل تنهایی است
به خط سبز نوشته است به مجموعه سرو
کآفت بی ثمری لازمه رعنایی است
هر سپهدار درین دشت سپاهی دارد
لشکر فیض به زیر علم تنهایی است
در زمینی که توان رو به قفا کرد سفر
به عصا راه بریدن اثر بینایی است
چه عجب صائب اگر داغ نسوزد بر سر
گل زدن بر سر دستار ز بی پروایی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به مسائلی از جمله بیفکری و بیپروایی در زندگی اشاره میکند. او گل گرفتن را نشانهای از عدم احتیاط میداند و میگوید که ارتباط با دیگران میتواند به رسوایی منجر شود. خود را در تنهایی میبیند و به زردی چهره خورشید اشاره میکند که نمادی از غم و تنهایی است. به خط سبز اشاره میکند که نشاندهنده زیبایی است، اما این زیبایی با بیثمری همراه است. در نهایت، شاعر به تنهایی و داغهای روحی اشاره میکند و میگوید که بیپروایی در زندگی میتواند نتایج منفی به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: نوشیدن از ساغر دیگران به معنای بیاحتیاطی است و اگر به دوستان خود طعم بیوفایی بدهی، این نشانهی رسوایی است.
هوش مصنوعی: گفتگو با دوستان در فصل بهار شادی و سرور به همراه دارد، اما چهره زرد خورشید نشانه غم و تنهایی است.
هوش مصنوعی: به رنگ سبز نوشته شده است که زیبایی درختان سرو تنها با آفت بی ثمر همراه است.
هوش مصنوعی: هر فرماندهای در این زمین، یارانی دارد، اما لشکر برکت و نعمت در زیر سایهی تنهایی قرار دارد.
هوش مصنوعی: در زمینی که نمیتوان به عقب برگشت، راه رفتن با عصا نشاندهنده این است که هنوز هم میتوان چیزی دید و تجربه کرد.
هوش مصنوعی: تعجبآور است اگر در اثر بیتوجهی و بیپروا بودن، زخم و داغی بر گل نیفتد و بر دستار نرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حلقه زلف تو، سرمایه هر سودایی است
غمزه مست تو، سر فتنه هر غوغایی است
راز سر بسته زلفت، مگشا، پیش صبا
که صبا هم نفسش هرکس و هر دم جایی است
صورت خط تو در خاطر من میگذرد
[...]
در سر از دود دلم شمع صفت سودایی است
آری این گریه و سوز من و شمع از جایی است
همچو شمع همه تن آنش سودای مهی است
همچو صبحم همه جان مهر جهانآرایی است
گر به مأوا نرسد این دل من مجموعم
[...]
سرو را سرکشی از بار ز بی پروایی است
حاصل دست فشاندن به ثمر رعنایی است
فرد شو فرد ز مردم که فتوحات جهان
یک قلم جمع به زیر علم تنهایی است
لازم تیر هوایی است جدایی ز هدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.