حلقه زلف تو، سرمایه هر سودایی است
غمزه مست تو، سر فتنه هر غوغایی است
راز سر بسته زلفت، مگشا، پیش صبا
که صبا هم نفسش هرکس و هر دم جایی است
صورت خط تو در خاطر من میگذرد
باز سر برزده از خاطر من سودایی است
درد بالای تو چینم، که از آن بالاتر
نتوان گفت، که در بزم فلک، بالایی است
هر کسی را نظری باشد و رایی و مرا
دیدن روی تو رای است و مبارک رایی است
دل سودا زده در عهد تو بستیم و برین
عهدها رفت و نگویی که مرا شیدایی است
با غم توست اگر جان مرا آرامی است
در دل ماست اگر درد تو را ماوایی است
یک شب از دیده ما نیست خیالت، خالی
شبروی شب همه شب، در پی شب پیمایی است
میرود دل به ره دیده و تا چون باشد
سفر دیده، مبارک سفر دریایی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق به معشوق اشاره دارد و احساسات عمیق و درد و شادی را در عشق بیان میکند. در آن، شاعر از زلف و چهره معشوق سخن میگوید و میگوید که هر لحظه و فکر او معطوف به معشوق است. او به راز و غمهای نهفته در این عشق اشاره میکند و بیان میکند که دیدن چهره معشوق برای او نعمتی بزرگ است. شاعر به عواطف و سوختن دل خود در عشق اشاره کرده و میگوید که غم معشوق آرامش اوست. همچنین، تصور معشوق حتی در غیابش همیشه در ذهن او حاضر است و او هر شب به یاد معشوق میافتد. در نهایت، سفر عشق را با سفری دریایی مقایسه میکند که دل را به سوی معشوق میکشاند.
هوش مصنوعی: زلف تو، برای هر آرزویی گنجینهای است و نگاه جذاب تو، آغاز هر جنجالی محسوب میشود.
هوش مصنوعی: راز و رمزی که در زلفهای تو نهفته است را فاش نکن، حتی در برابر نسیم صبحگاهی، زیرا نسیم نیز هر بار در جای مختلفی میوزد و نمیتوان بر آن تکیه کرد.
هوش مصنوعی: شکل و نقش خط تو همیشه در یاد من است و دوباره به ذهنم میآید؛ گویی این فکر و یاد تو، همیشه در من زنده است.
هوش مصنوعی: من از درد و غم تو میگویم، زیرا هیچ چیزی بالاتر از این احساس نیست که در عالم وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی نظرات و عقاید خود را دارد، اما برای من دیدن چهره تو بزرگترین خوششانسی و بهترین نظر است.
هوش مصنوعی: دل عاشق ما در زمانه تو به عشق تو وابسته شد و این وابستگی با گذشت زمان ادامه داشت. اما تو هیچ نمیگویی که من دلبستهام.
هوش مصنوعی: اگر دل من آرام است، به خاطر غم توست و اگر در دل ما جایی برای درد تو وجود دارد، به خاطر عشق و توجه ما به توست.
هوش مصنوعی: یک شب خیال تو از ذهنم رفت و خالی شدم، شب به شب در پی شبگردی و گشت و گذارم.
هوش مصنوعی: دل به سفر چشم میزند و میخواهد ببیند که چه خواهد شد. سفر دریایی، سفری خوشیمن و پرخیر و برکت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در سر از دود دلم شمع صفت سودایی است
آری این گریه و سوز من و شمع از جایی است
همچو شمع همه تن آنش سودای مهی است
همچو صبحم همه جان مهر جهانآرایی است
گر به مأوا نرسد این دل من مجموعم
[...]
سرو را سرکشی از بار ز بی پروایی است
حاصل دست فشاندن به ثمر رعنایی است
فرد شو فرد ز مردم که فتوحات جهان
یک قلم جمع به زیر علم تنهایی است
لازم تیر هوایی است جدایی ز هدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.