سیل درمانده کوتاهی دیوار من است
بی سرانجامی من خانه نگهدار من است
می کند کار نسیم سحری با دل من
خامشی گرچه به ظاهر گره کار من است
چون نشد پیش شکر سبز چو طوطی سخنم
زین چه حاصل که جهان واله گفتار من است؟
چشمه ای را که سکندر به دعا می طلبید
شبنم سوخته چهره گلزار من است
می توانم سر طومار شکایت وا کرد
عرق شرم تو مهر لب اظهار من است
دوستان آینه صورت احوال همند
من خراب توام و چشم تو بیمار من است
منم آن آینه خاطر که رگ خواب جهان
همچو مژگان به کف دیده بیدار من است
نیست آیینه بینایی من عیب نما
به چه تقصیر فلک در پی آزار من است؟
در خرابات من آن باده پرستم صائب
که رگ تلخی می رشته زنار من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و احساسات شاعر میپردازد. شاعر از دیواری سخن میگوید که مانند سیلی درمانده است و به نوعی نماد ناامیدی و سرگردانی اوست. او خود را در خانهای میبیند که نشانهی بیسرانجامیاش است. نسیم سحری بر دل او اثر میگذارد و به طور ظاهری خاموشی بر کارش حاکم است. شاعر به زبانی کنایهآمیز میگوید که سخنهایش به اندازهی طوطی سبز، شیرین نیست و نتیجهای ندارد. او همچنین به چشمهای اشاره میکند که سکندر به دعا میطلبید، اما برای او به شعری دردناک تبدیل شده است. احساس شرم و عواطف عمیق او از عشق، به شکایت تعبیر شدهاند و دوستانش مانند آینهای به احوال او نگاه میکنند. شاعر خودش را به عنوان آینهای توصیف میکند که واقعیتهای جهان را به تصویر میکشد، اما از مشکلات و آزارهای روزگار رنج میبرد. در نهایت، او از بادهای یاد میکند که در خرابات مینوشد و تلخی و درد عواطف خود را در آن میبیند.
هوش مصنوعی: سیل بیپناهی و ناتوانی من نتیجهی دیواری است که نمیتواند مانع مشکلات شود؛ و بیپناهی من به منزلی که در آن زندگی میکنم، اشاره دارد.
هوش مصنوعی: نسیم سحر با لطافت خاصی دل مرا تحت تأثیر قرار میدهد، هرچند به نظر میرسد که سکوت و مشکلات من ناشی از این تأثیرات باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که صحبت من برای کسی ارزش ندارد و در مقابل شکر سبز (چیزی خوشمزه و ارزشمند) بیفایده است، چه فایدهای دارد که من حرف بزنم وقتی که دنیا به سخن من توجه نمیکند؟
هوش مصنوعی: چشمه ای که سکندر با دعا به دنبالش بود، به نوعی به زیبایی و لطافت گلی در باغ من اشاره دارد که تحت تأثیر شبنم سوخته، مشخص میشود. این تصویر به نوعی نشاندهنده حسرت و زیبایی از دست رفته است.
هوش مصنوعی: میتوانم داستانی از درد و شکایت را آغاز کنم، اما شرم تو باعث میشود که نتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم.
هوش مصنوعی: دوستان من نشاندهنده وضعیت من هستند. من در حالتی خراب و آشفته به سر میبرم و چشمان تو به نوعی نشاندهنده مشکل من هستند.
هوش مصنوعی: من همچون آینهای هستم که در عمق ذهنم، رازهای جهان را میبینم و خواب و بیداریام در کنار هم قرار دارد.
هوش مصنوعی: آیینهای برای دیدن عیبهایم ندارم؛ چرا فلک باید به دنبال آزار من باشد، به چه گناهی؟
هوش مصنوعی: در میخانه من، آن نوشیدنی مورد علاقهام را میپرستم که رگ تلخی در من جریان دارد و به نوعی به هویت من مرتبط است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لعلِ سیرابِ به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدنِ او دادنِ جان کار من است
شرم از آن چشمِ سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردنِ او دید و در انکارِ من است
ساروان رَخت به دروازه مَبَر کان سرِ کو
[...]
در سراپردهٔ جان خانهٔ دلدار من است
گوشهٔ دیدهٔ من خلوت آن یار من است
تا که از نور جمالش نظرم روشن شد
هر کرا هست نظر عاشق دیدار من است
هر کجا ناله ای از غیب به گوش تو رسد
[...]
محتسب بر حذر از مستی سرشار من است
سنگ بگریزد از آن شیشه که در بار من است
آسمان مشتری جنس هنرها گردید
که دکان سوختنم گرمی بازار من است
از دهن غنچه صفت دست اگر بردارم
[...]
سیل درماندهٔ کوتاهی دیوار من است
بی سرانجامی من خانه نگهدار من است
غیر، بیهوده، پی یار وفادار من است
نشود یار کسی اگر یار من است
شب به گوشت چو رسد نالهٔ مرغان اسیر
نالهٔ بیاثر از مرغ گرفتار من است
از غمش مردم و، گر شکوه کنم شرمم باد؛
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.