گرچه رویش ز لطافت ز نظر پنهان است
هر که را می نگرم در رخ او حیران است
می توان خواند ز پشت لب او بی گفتار
سخنی چند که در زیر لبش پنهان است
حسن او پا به رکاب از خط مشکین شد و باز
فتنه مشغول صف آرایی آن مژگان است
دل عاشق شود از پرده ناموس سیاه
این چراغی است که مرگش به ته دامان است
چرخ یک حلقه چشم است و زمین مردمکش
دو جهان زیروزبر چون دو صف مژگان است
شاهدی نیست سزاوار تماشا، ورنه
در گل تیره ما آینه ها پنهان است
ریشه نخل کهنسال فزون می باشد
حرص با طول امل لازمه پیران است
صائب از دیدن خوبان نتوان دل برداشت
ورنه برداشتن دل ز جهان آسان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت مطلوب معشوق اشاره دارد و احساس حیرت و شگفتی عاشق را نسبت به او بیان میکند. شاعر تأکید میکند که جمال معشوق از نظر پنهان است اما در چشم هر ناظر، سحری خاص دارد. همچنین، او به قدرت کلامی اشاره میکند که میتوان از لبهای خاموش معشوق دریافت کرد. وجود زیبایی معشوق به شکلی است که میتوان آن را در تکانهای مژگان او و نگاهی به چشمانش دید و این محبت و عشق فراگیر است. در انتها، شاعر بیان میکند که زیباییهای جهان و عشق به معشوق به حدی عمیق و جذاب است که دل را به راحتی تسلیم میکند.
هوش مصنوعی: هرچند که چهرهاش به خاطر نرمی و لطافتش از دید پنهان مانده، ولی هر کس را که میبینم، در نظرش شگفتزده و متعجب هستم.
هوش مصنوعی: میتوان از حرکات و سکوت او پیامهایی را فهمید که در دلش نهفته است، حتی بدون اینکه حرفی بزند.
هوش مصنوعی: زیبایی او درحالی که به راه میرود، از خط سیاه موهایش شروع میشود و هنوز هم آن مژگانش در حال ایجاد آشوب و جلب توجه هستند.
هوش مصنوعی: دل عاشق تحت تأثیر زیبایی و جذابیت عشق قرار میگیرد؛ مانند نوری که از مکانی تاریک ساطع میشود و نشان میدهد که این احساس ممکن است عواقب سنگینی داشته باشد.
هوش مصنوعی: چرخش دنیا مانند یک حلقه چشم است و زمین که مردم را در خود جای داده، مانند دو صف مژه به هردو سمت زیباییهای جهانی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: هیچ شاهدی نیست که ارزش تماشا داشته باشد؛ وگرنه در عمق تاریک گل ما، آینهها به گونهای پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: ریشه نخل قدیمی عمیق و قویتر از آنچه تصور میشود است و انسانهای پیر به امید و آرزوهای طولانی زندگی، حرص و ولع نشان میدهند.
هوش مصنوعی: اگر زیباییها را ببینی، نمیتوانی به راحتی دل از آنها بکنی؛ اما اگر بخواهی، دل کندن از دنیای مادی چندان دشوار نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رمضان میرسد اینک دهم شعبان است
می بیارید و بنوشید که برغندان است
ور بمانیم به روزی که نشاید خوردن
ساقیا باده بگردان که فلک گردان است
آن گه از صحبت نا اهل توان رست که می
[...]
بار بر خوان ملاحت نمک خوبان است
شور او در سرو سوز غم او در جان است
گر برآید به کله ماه فلک آن اینست
در خرامد به قبا سرو چمن این آن است
نیست پوشیده که چون مردم چشم است عزیز
[...]
میر میخانهٔ ما سید سرمستان است
رنداگر می طلبی ساقی سرمستان است
نور چشم است و به نورش همه را می بینم
آفتابی است که در دور قمر تابان است
چشم ما روشنی از نور جمالش دارد
[...]
وه که امروز چو پالوده دلم لرزان است
که به ناگه بربایند، چو در دکان است
هیچ دانی که چرا دنبه بود در پی گوشت
هست این چاکر دیرینه و او سلطان است
گر فروشند به ملک دو جهان یک گیپا
[...]
از گل روی تو باغ دل ما خندان است
بهر اندوه تو چشم و دل ما گریان است
عندلیب چمن از آه دل خسته ما
بر سر سرو سهی وقت سحر نالان است
خال ابروی تو محراب نشین است ایماه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.