دامن فرصت دل بیتاب نتواند گرفت
مشت خاکی پیش این سیلاب نتواند گرفت
برنخیزد هر که پیش از صبح از خواب گران
دولت بیدار را در خواب نتواند گرفت
تا نسازد جمع خود را شبنم بی دست و پا
دامن خورشید عالمتاب نتواند گرفت
عارفان را رخنه دل، قبله حاجت رواست
کعبه هرگز جای این محراب نتواند گرفت
عاشقان را بوسه پیغام سازد تشنه تر
گوهر سیراب، جای آب نتواند گرفت
در گریبان ریخت گردون ساغر خورشید را
هر تنک ظرفی شراب ناب نتواند گرفت
حلقه دام گرفتاری دهن واکردن است
ماهی لب بسته را قلاب نتواند گرفت
منت الماس از بی جوهری خواهد کشید
هر لب زخمی که از تیغ آب نتواند گرفت
در کهنسالی ندارد ظلم دست از کار خویش
رعشه تیغ از پنجه قصاب نتواند گرفت
هر که چون پروانه دارد داغ آتش طلعتی
چون سپند آرام در مهتاب نتواند گرفت
گردباد خانه بر دوش دیار وحشتیم
را بر جولان ما سیلاب نتواند گرفت
هر که را درد طلب صائب به هم پیچیده است
یک نفس آرام چون گرداب نتواند گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر میگوید که برخی چیزها را نمیتوان به سادگی به دست آورد یا حفظ کرد. از جمله اشاره دارد به اینکه فرصتها و موفقیتها به افرادی که از خواب غفلت بیدار نمیشوند، نمیرسند. همچنین بیان میکند که افراد بیهدف نمیتوانند به حقیقت و نور دست یابند. عارفان و عاشقان نیز تنها با عشق و تلاش میتوانند به مقصود خود برسند و در غیر این صورت، همواره دچار حسرت خواهند شد.
شاعر به تضادهایی مانند ناتوانی در نگهداشتن شراب ناب در ظرف کوچک و یا عدم توانایی در فریب آتش و سختیهای زندگی اشاره میکند. در نهایت، او وضعیت خود را به گردبادی تشبیه میکند که در آن، حتی دردی که انسانها دچارش میشوند، نمیتواند آنها را از حرکت و تلاش بازدارد. به طور کلی، شعر نشاندهندهی تلاش و آرزوی انسانها برای دستیابی به اهداف و مفهوم زندگی است.
هوش مصنوعی: فرصت و عشق دل نگران نمیتواند به دست آید، زیرا در برابر این سیلاب، چیزی از خاک نمانده است که بتوان گرفت.
هوش مصنوعی: کسی که پیش از dawn از خواب عمیق بلند شود، شانسی برای خوابیدن مجدد و آرامش نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جمعی از خود را نسازند و به هم نپیوندند، کسی نمیتواند دامن خورشید روشن را بگیرد.
هوش مصنوعی: بزرگان و عارفان به دل و دقت درون خود توجه میکنند، زیرا در آنجا نیازی به دعا و درخواست خود را مییابند. هیچ مکانی مانند کعبه نمیتواند جایگاه این احساس عمیق و شناخت درونی را پر کند.
هوش مصنوعی: عاشقان با بوسه، پیامی را منتقل میکنند که آنها را بیشتر تشنه میکند. مانند اینکه جویای نگینی باارزش هستند که نمیتوانند جایگزینی برای آب داشته باشند.
هوش مصنوعی: آسمان همانند ساغر بزرگی است که نور خورشید را در خود جای داده است و هیچ ظرف کوچکی قادر نیست این شراب ناب را در خود بگنجاند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی دهن خود را برای بیان احساسات یا نظراتش باز کند، ممکن است در دام مشکلات و گرفتاریها بیفتد. در واقع، مانند ماهیای که دهانش بسته است، اگر از گفتن چیزی خودداری کند، از قلاب و خطرهای بیرونی در امان است.
هوش مصنوعی: هر لبی که زخمی شده و نمیتواند از تیغ آب دفاع کند، از کمعرضش الماس را به خود نمیگیرد. در واقع، کسی که ارزشمند نیست، نمیتواند به الماس دست یابد.
هوش مصنوعی: در دوران پیری، ظلم و ستم نمیتواند متوقف شود و آدمی حتی در این سنین هم نمیتواند از شر آن در امان بماند، مانند این که تیغ قصاب را از دست او نمیتوان گرفت.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند پروانه عاشق شده و به شدت تحت تاثیر زیبایی محبوب خود قرار گرفته باشد، نمیتواند از آتش عشق خود فرار کند و آرامش را در شب مهتاب ببیند.
هوش مصنوعی: ما در سرزمین ترس و ناامنی زندگی میکنیم و همچنان که گردباد بر دوش ماست، هیچ طوفانی نمیتواند ما را متوقف کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال درد و رنج باشد، نمیتواند حتی برای لحظهای آرامش را تجربه کند و همیشه در تلاطم و آشفتگی به سر میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبر دامان دل بیتاب نتواند گرفت
سد آهن پیش این سیلاب نتواند گرفت
بیقراریهای دل باشد به جا در عین وصل
بحر سرگردانی از گرداب نتواند گرفت
مانع از جولان نگردد بوی گل را برگ گل
[...]
در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت
چون کتان، کام از شب مهتاب نتواند گرفت
کی لب شیرین کند کار نگاه تلخ را
جای می را گر دهد جان آب نتواند گرفت
کام از کامل عیاران یافتن آسان مدان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.