صبر دامان دل بیتاب نتواند گرفت
سد آهن پیش این سیلاب نتواند گرفت
بیقراریهای دل باشد به جا در عین وصل
بحر سرگردانی از گرداب نتواند گرفت
مانع از جولان نگردد بوی گل را برگ گل
پیش سالک عالم اسباب نتواند گرفت
ظالم از پیری نسازد دست کوتاه از ستم
رعشه تیغ از پنجه قصاب نتواند گرفت
زاهد خشک از وصول معرفت بی بهره است
تنگ در بر شمع را محراب نتواند گرفت
ناخن دخل است کوتاه از سخنهای متین
ماهی لب بسته را قلاب نتواند گرفت
با عزیزی دل ز غربت برگرفتن مشکل است
ابر آب از گوهر سیراب نتواند گرفت
پایه امنیت از هر منصبی بالاترست
دولت بیدار، جای خواب نتواند گرفت
زلف گرد عارض او موی آتش دیده است
قرب گنج از مار پیچ و تاب نتواند گرفت
خط نمی سازد حصاری حسن عالمگیر را
هاله ره بر پرتو مهتاب نتواند گرفت
در خم می چون فلاطون معتکف هر کس نشد
داد دل را از شراب ناب نتواند گرفت
لذت دیدار نتوان یافت صائب از نقاب
ماه جای مهر عالمتاب نتواند گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و درونی انسان میپردازد. شاعر به مسائلی مانند صبر، بیقراری دل، و محدودیتهای دنیوی اشاره دارد. او بیان میکند که در عشق و ارتباط عاطفی، موانع و مشکلاتی وجود دارد که نمیتوان بر آنها غلبه کرد. همچنین به نقد زاهدان و خشکمذهبان میپردازد که از درک عمیق و واقعی محبت و معرفت بیبهرهاند. شاعر با استفاده از استعارههای زیبا، نشان میدهد که حقیقت و زیبایی در زندگی فراتر از ظواهر هستند و نمیتوانند به سادگی درک شوند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که لذت و زیبایی واقعی در دیدارها و ارتباطات عمیق نهفته است و نمیتوان آن را از طریق جلوههای سطحی به دست آورد.
هوش مصنوعی: صبر و آرامش دل ناآرام نمیتواند مانند دامن پارچهای کنترل شود و در برابر این جریان قوی، حتی موانع محکم نیز کارایی ندارند.
هوش مصنوعی: دل در عین ارتباط و وصال، همچنان بیقرار و مضطرب است و این ناآرامی مانند بحرانی است که از گودالها و موانع نمیتواند رهایی یابد.
هوش مصنوعی: بوی گل نمیتواند مانع حرکت آن شود و برگ گل در برابر سالک (مسافر) نمیتواند دلیلی برای توقف او در عالم اسباب باشد.
هوش مصنوعی: ستمگر با وجود پیری، قدرت خود را از دست نمیدهد و هنوز هم میتواند به ستمگری ادامه دهد. مانند این است که نمیتوان تیغ قصاب را از دستش بیرون کشید.
هوش مصنوعی: زاهد مخلص و پرهیزگار که فقط به ظاهر دین توجه دارد، از درک عمیق معنویت و شناخت واقعی خداوند بیخبر است. او نمیتواند به درستی به سمت نور و حقیقت هدایت شود، زیرا قلبش بسته و تنگ است.
هوش مصنوعی: ناخن نمیتواند به خوبی به سخنهای عمیق و ارزشمند دست یابد، زیرا ماهیانی که دهانشان بسته است، به راحتی در دام نمیافتند.
هوش مصنوعی: دل خوشی از دوری عزیزان به آسانی به دست نمیآید، مانند اینکه نمیتوان آب را از درون گوهری سیراب کرد.
هوش مصنوعی: ایمنی و امنیت هر جامعه از هر مقام و منصبی wichtiger است. وقتی که دولت و مسئولان هوشیار و بیدار باشند، نمیتوانند در آرامش و بیخیالی استراحت کنند.
هوش مصنوعی: موهای تابدار و سیاهش مانند آتشی است که بر چهرهاش میدرخشد. نزدیک شدن به گنجی که درون ماری پیچیده شده، ممکن نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی بینظیر و جهانی او را نمیتوان با یک خط محدود کرد، چرا که نور مهتاب به قدری درخشان است که هیچ حریمی نمیتواند آن را محصور کند.
هوش مصنوعی: در خم می، مانند فیلسوفی که به تفکر خود مشغول است، هر کس به سمت دل خود نرود و از عشق و شوق خویش غافل شود، نمیتواند از شراب ناب و حقیقی لذت ببرد.
هوش مصنوعی: لذت دیدن چهره ی زیبا مانند ماه را نمیتوان از پشت نقاب تجربه کرد. نور و زیبایی خاص ماه را نمیتوان از طریق یک سایه یا پوشش به دست آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دامن فرصت دل بیتاب نتواند گرفت
مشت خاکی پیش این سیلاب نتواند گرفت
برنخیزد هر که پیش از صبح از خواب گران
دولت بیدار را در خواب نتواند گرفت
تا نسازد جمع خود را شبنم بی دست و پا
[...]
در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت
چون کتان، کام از شب مهتاب نتواند گرفت
کی لب شیرین کند کار نگاه تلخ را
جای می را گر دهد جان آب نتواند گرفت
کام از کامل عیاران یافتن آسان مدان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.