در ریاض آفرینش خاطر آسوده نیست
برگ عیش این چمن جز دست بر هم سوده نیست
خنده گل می دهد یادی ز آغوش وداع
در بهاران ناله مرغ چمن بیهوده نیست
گرچه می ریزم ز مژگان اشک گرم، اما چو شمع
در سراپای وجودم یک رگ نگشوده نیست
تیغ لنگردار، سیلاب گرانسنگ فناست
چشم ما را تاب آن مژگان خواب آلوده نیست
بوالهوس را آبرویی نیست در درگاه عشق
آستان سرکشان جای جبین سوده نیست
بی گناهی می رود در خون شبنم هر سحر
چهره خورشید بی موجب به خون اندوده نیست
خون به جای شیر می جوشد ز پستان صبح را
وقت طفلی خوش که در مهد زمین آسوده نیست
رحمت حق می کند خالی دل از عصیان ما
ابر این دریا به غیر از دامن آلوده نیست
غنچه تصویر می لرزد به رنگ و بوی خویش
در ریاض آفرینش یک دل آسوده نیست
می توان خواند از جبین، راز دل عشاق را
در کف اهل قیامت نامه نگشوده نیست
دست زن در دامن بی حاصلی صائب که نخل
تا ثمر دارد ز سنگ کودکان آسوده نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی ناپایداری و ناآسودگی زندگی در دنیای آفرینش میپردازد. شاعر بیان میکند که در این باغ زندگی، شادی و سرور واقعی وجود ندارد و حتی خنده گل نیز یادآور جدایی است. او با وجود اشکهایش، از درون احساس تنهایی میکند و به فنا و زوال زندگی اشاره میکند. عشق واقعی محلی برای بوالهوسان ندارد و در این جهان بیعدالتی وجود دارد. در کنار اینها، اشاره به رحمت الهی و ناپایداری آن وجود دارد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که در این دنیای پر از غم و ناکامی، هیچکس نمیتواند به آرامش دست یابد.
هوش مصنوعی: در دنیای آفرینش، آرامش خاطر وجود ندارد و شادی در این باغ تنها با تلاش و کوشش به دست میآید.
هوش مصنوعی: گل با خندهاش یادآوری میکند از جدایی و وداع در فصل بهار، و نالهی پرندههای چمن بیدلیل نیست.
هوش مصنوعی: با اینکه اشک گرم از چشمانم سرازیر میشود، اما در وجودم هیچ نقطهای وجود ندارد که حاکی از احساسات باز باشد.
هوش مصنوعی: تیغی که برش آن کم است، مانند سیلی بزرگ و سنگین از فنا و نابودی است و چشمان ما توانایی تحمل زیباییهای مژگان خوابآلود را ندارد.
هوش مصنوعی: شخص بیملاحظه و دنیاطلب در عشق جایگاهی ندارد و در محضر عاشقانه، فخرکردن و سرکشی به هیچ وجه قبول نیست.
هوش مصنوعی: در صبح هر روز، شبنم بیگناه بر روی زمین میافتد و در این میان چهرهی خورشید بدون هیچ دلیلی به خون آغشته شده است.
هوش مصنوعی: در صبحگاهی که باید آرامش و شادی در آن حکمفرما باشد، به جای شیر، خون از پستان جاری میشود. این تصویر نشاندهنده وضعیت دشوار و تلخی است که در آن، حتی نوزاد نیز در آرامش نیست و به نوعی در جهان پر از درد و رنج به دنیا میآید.
هوش مصنوعی: رحمت الهی باعث میشود که دلهای ما از نافرمانی پاک شود، مانند اینکه دریا فقط دامن آغشتهای ندارد و تمام آن پاک و زلال است.
هوش مصنوعی: غنچهای که در حال شکفتن است، با رنگ و عطری که دارد، خود را در باغ زیبایی نشان میدهد، اما در دل هیچکس آرامش ندارد.
هوش مصنوعی: از پیشانی عاشقان میتوان راز دلشان را خواند، اما در روز قیامت هیچ نامهای بدون گشودن در دست اهل آنجا نیست.
هوش مصنوعی: دست خود را به چیز بیفایده و بیثمر نزن، چرا که مانند درخت نخل که هنوز میوهای ندارد، کودکان نیز از سنگ و سختی رنج میبرند و آسودگی ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچگه بی پیچ و تاب این جسم غم فرسوده نیست
رشتهٔ جانم رنگ خواب ار شود آسوده نیست
حیف بر تن گر نه چون فانوس دارد سوز عشق
وای بر دل گر به رنگ غنچه خون آلوده نیست
اضطرابی هست در طالع، دل از کف داده را
[...]
در تکلم از ندامت هیچکس آسوده نیست
جنبش لب یکقلم جزدست برهم سوده نیست
راحت آبادی که مردم جنتش نامیدهاند
بیتکلف این سخن غیر از لب نگشوده نیست
گر زبان ز شوخی اظهار وادزدد نفس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.